از غده میمون تا «خون جوان»: تاریخ عجیب پیوند عضو برای جاودانگی

Rate this post

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در پکن به شی جین‌پینگ گفت: «پیوندهای مکرر عضو شاید آدم را جوان‌تر کند؛ حتی تا ۱۵۰ سال.» جمله‌اش علمی‌تخیلی خوانده شد، اما تنها چند روز پیش، دانشمندان «سوییچ مولکولی» جدیدی کشف کرده بودند که عارضه شایع پیوند کبد را کاهش می‌دهد و عمر عضو اهدایی را طولانی‌تر می‌کند.

این پیشرفت، مرزهای واقعی و خیالی پیوند را روشن می‌کند: پزشکی جان‌ها را نجات می‌دهد، اما جوانی را بازنمی‌گرداند. رویای تعویض اندام برای کند کردن پیری، از قرن بیستم آغاز شد؛ زمانی که مردان ثروتمند «غدد میمون» را به بدن خود پیوند می‌زدند تا نیروی جوانی را بازیابند.

خون جوان، امید کاذب

امروز، برایان جانسون، کارآفرین فناوری و «بایوهکر» خودخوانده، همان رویا را با تزریق پلاسمای غنی از پلاکت یا «خون جوان» ــ پلاسمای اهدایی از جوانان سالم ــ دنبال می‌کند. آزمایش‌های «پارابیوزیس» روی موش‌ها، بهبود موقتی در عضلات، ترمیم بافت و شناخت موش‌های پیر را نشان داد، اما در انسان نتیجه‌ای نداشت.

سازمان غذا و داروی آمریکا در ۲۰۱۹ هشدار داد: «خون جوان تجاری، اثبات‌نشده و خطرناک است.» با این حال، فانتزی ادامه دارد؛ جوانی را می‌توان بطری کرد و به پولداران فروخت.

پیوند نجات می‌دهد، اما ساعت را برنمی‌گرداند

پیوند واقعی برای جایگزینی اندام‌های ازکارافتاده است. عضو اهدایی با دقت تطبیق بافتی می‌شود، از بیماری‌ها پاکسازی می‌گردد و گیرنده تا آخر عمر داروهای سرکوب ایمنی مصرف می‌کند. کیتی میچل، طولانی‌ترین بازمانده پیوند قلب-ریه بریتانیا، نماد این استقامت است.

اما سیستم ایمنی، عضو جدید را مهاجم می‌بیند. بدون دارو، آن را نابود می‌کند. سرکوب ایمنی، فرد را در برابر عفونت و سرطان آسیب‌پذیر می‌کند. التهاب مزمن و زخم، سرانجام به «رد مزمن» می‌انجامد. پیری، این عوارض را تشدید می‌کند: سیستم ایمنی ضعیف‌تر، ترمیم کندتر، التهاب پایه بالاتر. آمار نشان می‌دهد بقای پس از پیوندهای مکرر در سنین بالا به شدت افت می‌کند.

پیوند، زندگی را تمدید می‌کند، اما آن را ریست نمی‌کند. هزینه جراحی و فشار داروهای مادام‌العمر، ارتقای ساده بدن را ناممکن می‌سازد.

کمبود، بازار سیاه و اخلاق

اندام مناسب برای پیوند، نایاب است. صف‌های انتظار در همه کشورها طولانی‌اند و تقاضا از عرضه پیشی گرفته است. این نابرابری، بازار سیاه را تغذیه می‌کند؛ اندام‌هایی از فقرا ربوده و به ثروتمندان فروخته می‌شود.

دانشمندان به «زنوترانسپلانت» (پیوند از حیوان، عمدتاً خوک) و اندام‌های کلون‌شده یا کشت‌شده در آزمایشگاه روی آورده‌اند، اما رد ایمنی شدید و فناوری ناکافی، موانع بزرگی‌اند. اندامک‌های مینیاتوری ساخته شده‌اند، اما اندام کامل و کارآمد هنوز خیال است.

سوال اخلاقی کلیدی: اگر اندام سالم کمیاب باشد، به کودک بدهیم یا پیر؟ استفاده از اندام اهدایی برای جراحی «ضدپیری» انتخابی، اصل «حداکثر سود» را نقض می‌کند و اعتماد عمومی به نظام پیوند را نابود می‌سازد.

مغز، مرز نهایی

همه اندام‌ها قابل تعویض نیستند. مغز ــ مرکز هویت و آگاهی ــ شکننده و غیرقابل جایگزین است. حتی اگر روزی همه اندام‌ها عوض شوند، پیچیدگی مغز و نقشش در «ما بودن» جاودانگی واقعی را دور از دسترس نگه می‌دارد.

پیوند عضو برای جاودانگی، مرز بعدی پزشکی نیست؛ آینه‌ای است از انکار ما در برابر پیری ــ نه عیب مکانیکی، بلکه بخش حیاتی انسان بودن.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *