بازخوانی جنگ تریاک در ایران، روایت تاریخی یک ماده تلخ؛ از سلطه استعماری تا بحران اجتماعی

Rate this post

تریاک، این ماده مخدر سرشار از تضاد، از آغاز حضورش در ایران فقط یک داروی پزشکی نبود؛ بلکه زخمی عمیق بر پیکره تاریخ، کشاورزی، اقتصاد و سیاست کشور است. رد پای تریاک را می‌توان هم‌زمان با حضور استعمار و رقابت‌های قدرت‌های جهانی در خاک ایران جست‌وجو کرد. سرگذشت تریاک، هم داستان تغییر الگوهای کشت و هم نمایی از بحران‌های اجتماعی و جنگی پنهان است که با زندگی میلیون‌ها ایرانی گره خورده است.

تریاک چگونه وارد ایران شد؟

مصرف مواد افیونی، از جمله تریاک، در خاورمیانه سابقه‌ای چند هزارساله دارد و یکی از نخستین تمدن‌هایی که گیاه خشخاش و مشتقاتش را شناختند، اقوام سومری و سپس یونانیان باستان بودند. در ایران نیز پیش از حمله مغول، اسنادی از کاربرد افیون در طب وجود داشت که از نظریه‌های مشهور می‌توان به نقش دانشمندانی چون بوعلی سینا و رازی اشاره کرد که به خواص دارویی آن پرداخته‌اند.

تاریخ ورود تریاک به ایران به دوره اسلامی به‌ویژه پس از حمله اعراب بازمی‌گردد که لفظ “افیون” و به تدریج نام “تریاک” (معرب از “تریاق”) بر آن گذاشته شد. این ماده که از اروپا و از مسیر هند به ایران و چین راه یافت، نخست در دربار و سپس در بین مردم رواج یافت

ورود جدی تریاک به ایران به اواخر دوره صفویه و قرن هفدهم میلادی گره خورده است. در همین برهه، با گسترش نفوذ انگلستان و کمپانی هند شرقی، مسیر تازه‌ای برای تجارت و سلطه استعماری باز شد.

شواهد تاریخی نشان می‌دهد که شاه طهماسب اول خود از نخستین شاهانی بود که مصرف مواد مخدر داشت اما پس از مدتی توبه کرد و فرمانی برای نابودی تریاک‌های انبار شده صادر نمود. با این وجود مصرف انواع فرآورده‌های خشخاش همچون تریاک «فاروق» و «هاشم بیگی» در میان مردم و مخصوصاً درباریان عمومیت یافت.

انگلیسی‌ها با نیرنگ، تریاک را به‌عنوان یک کالای پرسود اقتصادی و البته مسکن دردها وارد دربار و جامعه ایران کردند. نخست در سطوح مرفه جامعه و سپس تا کف خیابان و حتی نوزادان، مصرف تریاک شیوع یافت. از همان سال‌ها، استفاده از تریاک به دلیل ماهیت آرام‌بخش پزشکان و اطبای دربار مشروع شناخته می‌شد و کم‌کم به یکی از عناصر آشنای زندگی ایرانی بدل شد.

هم‌زمان با سرریز تریاک هندی به خطوط تجاری ایران و چین، رقابت بر سر تجارت این ماده نیز اوج گرفت و ایران تبدیل به یکی از گره‌گاه‌های مهم این بازار پرسود شد. در سایه سلطه اقتصادی بیگانه، وابستگی به درآمد تریاک و عواید ناشی از صادرات آن، الگوهای سنتی کشاورزی ایران را زیر و رو کرد.

کشت تریاک؛ از برکت خاک تا قحطی و فاجعه انسانی

دوران قاجار، به‌ویژه عصر ناصرالدین‌شاه، آغاز شتاب بی‌سابقه در کشت خشخاش است. در این زمان، دستگاه سلطنت قاجار و طبقه اعیان، تریاک را به جای درآمدهای نفتی و مالیاتی، به یکی از پایه‌های اقتصاد کشاورزی بدل کردند. زمین‌های وسیع، به جای گندم و پنبه، زیر کشت خشخاش رفت؛ این سیاست سودچیانه، دشواری‌های عمیقی برای روستاییان و شهرنشینان ایجاد کرد.

شدت این تغییر تا حدی بود که در دهه‌های پایانی قرن نوزدهم زمین‌های حاصلخیز استان‌هایی چون کرمان، یزد، خراسان و کرمانشاه، به عمد به کشت خشخاش اختصاص داده شد. نتیجه این تغییر فاجعه‌‌بار، کاهش شدید تولید مواد غذایی، قحطی وسیع در سال‌های ۱۸۷۱ و ۱۸۷۲، و در ادامه موجی از گرسنگی، بیماری و مرگ بود.

بسیاری از منابع معاصر بر این باورند که بحران مواد غذایی آن سال‌ها ارتباطی مستقیم با سیاست‌های سوداگرانه در کشت و تجارت تریاک داشت. بحران‌های پی‌درپی، امنیت غذایی ده‌ها هزار خانواده ایرانی را به مخاطره انداخت و خاطره تلخ آن تا سال‌ها در حافظه جمعی ملت زنده ماند.

با افزایش تولید و صادرات، مصرف تریاک هم به یک رسم اجتماعی بدل شد؛ نه‌تنها طبقات پایین، بلکه درباریان، رجال سیاسی و شخصیت‌های فرهنگی و هنری نیز به مصرف تریاک و فرآورده‌های افیونی روی آوردند. این امر به‌تدریج از مرحله التیام‌بخشی پزشکی عبور کرد و جنبه اعتیاد عمومی پیدا نمود.

در برخی خانواده‌های متمول و فرهیخته، حتی برای آرام کردن یا خواباندن نوزادان، تریاک به کار می‌رفت؛ جایی که بیماری و اعتیاد خانوادگی نگران‌کننده‌ترین پیامدهایش را برجای گذاشت. روایت‌هایی از تریاک‌خواری شاهزادگان و رجال مهم در عصر قاجار وجود دارد که نشان می‌دهد، تریاک به ابزار کنترل، تفریح و حتی تقویت تمرکز سیاسی بدل شده بود.

همین گسترش در میان مردم عادی، بنیاد بسیاری از شبکه‌های خانوادگی را فروپاشاند، امنیت روانی را تضعیف و فقر را مزمن کرد. نتیجه این روند، افزایش جرایم کوچک و بزرگ، تقویت خشونت خانگی و شکل‌گیری آسیب‌های روانی و جسمی در میان اقشار مختلف جامعه بود.

در کنار مصرف، قاچاق تریاک از مجاری افغانستان و پاکستان وارد لایه‌های جدیدی شد؛ ایران، به بزرگ‌ترین مسیر ترانزیت تریاک به بازارهای جهانی بدل شد و اقتصاد زیرزمینی قاچاقچیان جان گرفت.

سیاست و استعمار؛ چرا تریاک این‌قدر مهم شد؟

اگر سراغ ریشه‌های این بحران برویم، سیاست‌های استعماری بریتانیا و رقابت‌های قدرت‌های غربی، عاملی تعیین‌کننده در تثبیت و رشد بازار تریاک ایران بودند. شرکت هند شرقی بریتانیا، نقش محوری در تجارت و گسترش خشخاش و فرآورده‌های آن داشت و عملاً زیر ساخت تولید و صادرات تریاک را تحت نفوذ و کنترل خود گرفت.

حمایت ضمنی دولت‌ها و سودجویان اقتصادی داخلی، راه را برای نابودی تدریجی ساختار کشاورزی و استقلال اقتصادی ایران باز کرد. سودهی بالا، بازار سیاه و شبکه گسترده قاچاق، اجازه هرگونه مهار و مبارزه مؤثر را می‌گرفت.

دولت قاجار، گاه به صورت مستقیم و گاه غیرمستقیم، در تجارت تریاک سهیم شد. حتی تلاش‌هایی چون ایجاد انحصار دولتی و تأسیس شرکت‌های تریاک تحت نظر دولت، به‌هیچ عنوان منجر به کنترل موثر اعتیاد نشد و به فساد گسترده اداری، افزایش قاچاق و پیچیده‌تر شدن بحران دامن زد.

یکی از تلخ‌ترین آثار تریاک، آسیب جدی به معیشت روستاییان، نابودی سنت‌های کشاورزی و تغییر سرنوشت خانواده‌های ایرانی بود. تضمین خرید تریاک توسط دولت یا تجار، کشاورزان را وسوسه می‌کرد که خاک حیات‌بخش سرزمین را تنها به این محصول بسپارند. کاهش کشت گندم و سایر اقلام غذایی، بحران امنیت غذایی را به دنبال داشت و گرانی، قحطی و سیل مهاجرت را رقم زد.

جمعیت روستایی که پیش‌تر خودکفا بود، ناچار به مهاجرت به شهرها یا به کارگری در زمین‌هایی شد که پیش‌تر مالک آن بودند. اقتصاد وابسته به تریاک، بی‌آنکه سود آن به خانواده‌های زحمتکش برسد، تنها جیب گروهی محدود و قدرت‌های استعماری را پر کرد.

تلاش‌های نافرجام برای مبارزه با تریاک

در برابر این وضعیت، تلاش‌های پراکنده‌ تاریخی برای مهار بحران دیده می‌شود. از صدور فرمان ممنوعیت توسط شاه عباس صفوی تا برنامه‌هایی در دوره قاجار برای کنترل کشت و مصرف، هیچ‌کدام بر بحران غلبه نکرد.

نمونه‌ای شاخص از این تلاش‌ها، توبه شاه طهماسب اول و فرمان نابودی تریاک‌های انبار شده بود؛ اقدامی که تنها واکنش‌های مقطعی و نمادین به شمار می‌آمد و نتوانست مصرف روبه‌رشد را مهار کند.

در دوره معاصر و پس از مشروطه، تصویب قانون تحدید تریاک در سال ۱۲۸۹، نخستین گام رسمی برای مقابله بود. تأسیس مؤسسه انحصار تریاک و تلاش برای مهار بازار نتیجه‌ای جز گسترش بازار سیاه و افزایش قدرت قاچاقچیان نداشت. فساد اداری در ساختار اداری، مانع از کنترل قاچاق و مصرف شد.

با ورود مواد مخدر صنعتی در سده بیستم، بر پیچیدگی مسائل اجتماعی و بحران اعتیاد افزوده شد. هروئین، شیشه و سایر مواد شیمیایی، خانواده‌های جدیدی را به دام انداختند و شبکه‌های قاچاق فعال‌تر شدند.

پس از انقلاب؛ جنگی ناتمام در مرزهای شرقی

پس از انقلاب اسلامی، مبارزه با مواد مخدر و به ویژه تریاک، به یک مسئله اولویت‌دار در سیاست‌های دفاعی و اجتماعی ایران بدل شد. مرزهای شرقی، به خط مقدم ورود تریاک و فرآورده‌های جدید افیونی تبدیل گردید و ایران ناچار شد با ارتش، نیروی انتظامی و سازوکارهای اجتماعی گسترده، جنگی نابرابر را آغاز کند.

ایران، در این نبرد نه تنها با سوداگران داخلی و قاچاقچیان حرفه‌ای طرف بود بلکه با شبکه‌ای پیچیده و بین‌المللی دست‌وپنجه نرم می‌کرد که اهداف امنیتی و جنگ روانی را علیه کشور دنبال می‌کردند.
سیاست‌های آموزش و درمان، توسعه کمپ‌های ترک اعتیاد، افزایش آگاهی عمومی و تعامل با نهادهای بین‌المللی، بخش مهمی از استراتژی جمهوری اسلامی در دهه‌های اخیر بوده است. با این حال، حجم بالای تریاک افغانستان، راه‌های متنوع قاچاق و پیچیدگی شبکه‌های جرم، مقابله کامل را دشوار ساخته است.

هم‌زمان با تمام بحران‌های اجتماعی و اقتصادی، تریاک برای بسیاری از ایرانیان، چه در خاطرات فردی، چه در ادبیات و فرهنگ، نقشی دوگانه دارد. در برخی مناطق، هنوز بقایای سنت‌های مصرف خوراکی و دارویی تریاک برجاست و در متون تاریخی، ردپای باور به خاصیت درمانی آن حفظ شده است.

اما میراث مصرف تریاک تنها خاطره نیست؛ بحران اعتیاد همچنان در خانواده‌های ایرانی موج می‌زند و میانگین معتادان و مشکلات ناشی از آن هنوز هم سهمی سنگین در نظام سلامت و امنیت اجتماعی کشور ایفا می‌کند.

شناخت تاریخی و ریشه‌دار بحران تریاک در ایران، شرط نخست هر سیاستگذاری مؤثر و ملی برای کنترل و درمان آسیب‌هاست. بدون تحلیل نقش استعمار در گذشته، بازنگری در سیاست‌های کشاورزی پیشین، درک معضلات اقتصادی و جامعه‌شناختی و البته توسعه هم‌افزایی ملی و بین‌المللی، مهار بحران امکان‌پذیر نیست.

مبارزه با تریاک تنها یک چالش درمانی یا انتظامی نیست؛ این جنگی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی است که راه حل آن نیازمند رویکردی چندبعدی و تلاشی مستمر است.

آموزش‌های گسترده، مشارکت عمومی، تقویت شبکه‌های درمان، حمایت از کشاورزان برای تغییر الگوی کشت، و رصد علمی و اجتماعی جامعه، راه‌هایی برای کاهش تلخی تاریخی تریاک در سرزمین ماست.

در نهایت، ایران برای عبور از این میراث تلخ، نیازمند عزم جدی، نگاه آینده‌نگرانه و بازخوانی انتقادی از گذشته خویش است تا بتواند به سوی آینده‌ای سالم‌تر و پرامیدتر گام بردارد.

 

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *