ترور سید عبدالله بهبهانی: روایتی از یک فاجعه سیاسی

Rate this post

سید عبدالله بهبهانی، یکی از برجسته‌ترین روحانیون و رهبران نهضت مشروطه ایران بود که در ۲۴ تیر ۱۲۸۹ خورشیدی (۸ رجب ۱۳۲۸ قمری) در خانه‌اش در تهران به دست گروهی مسلح ترور شد و به شهادت رسید. این ترور، نقطه عطفی در تاریخ مشروطه ایران است و تأثیرات عمیقی بر روند تحولات سیاسی کشور گذاشت.

ترور سید عبدالله بهبهانی، یکی از چهره‌های برجسته نهضت مشروطه ایران، رویدادی سرنوشت‌ساز بود که پیامدهای آن تا سال‌ها بر تحولات سیاسی کشور سایه افکند. این رویداد نه‌تنها بازتابی از عمق اختلافات درونی جنبش مشروطه بود، بلکه نشان‌دهنده تقاطع سنت و مدرنیته، دین و سیاست، و نقش نیروهای خارجی در بحران‌های داخلی ایران است. در ادامه، با تکیه بر منابع معتبر و تحلیل‌های تاریخی، شخصیت بهبهانی، زمینه‌های ترور، جزئیات حادثه، عوامل و انگیزه‌ها، واکنش‌ها و سرنوشت عاملان به‌صورت جامع و منسجم بررسی می‌شود.

شخصیت و جایگاه سید عبدالله بهبهانی

سید عبدالله بهبهانی در سال ۱۲۵۶ قمری (۱۲۱۹ شمسی) در نجف به دنیا آمد. پدرش سید اسماعیل از علمای بزرگ تهران بود و پس از درگذشت او، سید عبدالله به جای پدر نشست و به تدریج به یکی از مراجع تقلید و شخصیت‌های بانفوذ تهران تبدیل شد. بهبهانی از شاگردان میرزای شیرازی بود و در حوزه‌های علمیه نجف و کربلا تحصیل کرد. پس از بازگشت به تهران، علاوه بر تدریس و فتوا، به فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی پرداخت و به دلیل نفوذ کلام، مورد توجه مردم و دولتمردان قرار گرفت.

بهبهانی از همان ابتدای نهضت مشروطه، در کنار سید محمد طباطبایی، به رهبری روحانیون مشروطه‌خواه پیوست. او در تحصن‌ها، سخنرانی‌ها و مبارزات مردمی علیه استبداد نقش محوری داشت. در جریان به توپ بستن مجلس و استبداد صغیر، بهبهانی دستگیر و به کرمانشاه تبعید شد، اما پس از فتح تهران و پیروزی مجدد مشروطه‌خواهان، با استقبال مردم به تهران بازگشت. در مجلس دوم، بهبهانی به حمایت از جناح میانه‌رو (اعتدالیون) برخاست و با نفوذ خود، مانع پیشبرد اهداف جناح تندرو (دموکرات‌ها) شد که خواهان حکومتی سکولار و دور از نفوذ روحانیت بودند.

بهبهانی پس از مشروطه، نه‌تنها در میان مردم، بلکه در میان مقامات دولتی نیز نفوذ زیادی داشت. بسیاری از مقامات برای کسب مشروعیت به او مراجعه می‌کردند و عملاً مانند یک شاه بر کشور حکومت می‌کرد. این نفوذ، حسادت و مخالفت بسیاری از رقبای سیاسی را برانگیخت، به‌ویژه کسانی که خواهان حکومتی مدرن و سکولار بودند.

زمینه‌های ترور بهبهانی

پس از پیروزی اولیه مشروطه، مجلس شورای ملی به دو جناح تقسیم شد: اعتدالیون (میانه‌روها) که بیشتر از روحانیون و طبقات سنتی جامعه حمایت می‌کردند و دموکرات‌ها (تندروها) که گرایش‌های غرب‌گرایانه و سکولار داشتند. بهبهانی رهبری جناح اعتدالیون را بر عهده داشت و با نفوذ خود، مانع پیشبرد اهداف دموکرات‌ها می‌شد.

یکی از دلایل عمده خشم دموکرات‌ها از بهبهانی، اقدام او برای گرفتن فتوای غیرشرعی بودن اقدامات مشروطه‌خواهان تندرو از علمای نجف بود. این فتوا، خشم دموکرات‌ها را برانگیخت و بهبهانی را واسطه این اقدام می‌دانستند. دموکرات‌ها که مخالف حاکمیت اسلام و خواهان حکومتی سکولار بودند، بهبهانی را مانع اصلی رسیدن به اهداف خود می‌دیدند.

بهبهانی با حمایت از جناح اعتدالیون، بسیاری از مناصب مهم کشوری را در اختیار گرفته بود و این موضوع باعث نارضایتی دموکرات‌ها و تندروها شده بود. حسادت و رقابت شخصی نیز در این ماجرا بی‌تأثیر نبود. برخی از شخصیت‌های سیاسی که می‌خواستند به قدرت برسند، بهبهانی را رقیب خود می‌دیدند.

مخالفان حاکمیت اسلام که اغلب در حزب دموکرات جمع شده بودند، فارغ از مشی غربی و شرقی با هم متحد شدند. تقی‌زاده که شیفته فرهنگ غربی بود، توانست حیدر عمواوغلی (از وابستگان روسیه) را با خود همراه کند. سرانجام مجاهدین تحت رهبری حیدرعمواوغلی، نقشه ترور بهبهانی را کشیدند.

جزئیات ترور

در شامگاه جمعه ۲۴ تیر ۱۲۸۹ شمسی (۸ رجب ۱۳۲۸ قمری)، چهار فرد مسلح به خانه بهبهانی در تهران یورش بردند و او را در حضور خانواده‌اش به قتل رساندند. مهاجمان پس از انجام جنایت، از محل فرار کردند. بر اساس نوشته احمد کسروی، قاتلان از دسته حیدرخان عمواوغلی بودند و این کار را به دستور حسن تقی‌زاده انجام دادند. یکی از قاتلان، رجب نام سَرابی بود که از قفقاز آمده و در تبریز در شمار مجاهدان قفقازی در جنگ‌ها دست داشت. او پس از کشتن بهبهانی به تبریز بازگشت و در جنگ با روس‌ها کشته شد.

هیچ گروهی مسئولیت این سوءقصد را به عهده نگرفت، اما اعتدالیون این ترور را به دموکرات‌ها و گروه حیدرخان عمواوغلی و علی‌محمد تربیت نسبت دادند. اعتدالیون برای تلافی، در صدد انتقام‌جویی برآمدند و چند مورد سوءقصد به سرکردگان حزب دموکرات انجام شد. در این میان حیدرخان عمواوغلی توانست جان سالم به‌در ببرد، اما علی‌محمد تربیت دو هفته پس از ترور بهبهانی، توسط مجاهدین اعتدالی ترور شد.

عوامل و انگیزه‌ها

حیدرخان عمواوغلی، از مجاهدان قفقازی وابسته به روسیه، رهبری گروه ترور را بر عهده داشت. او به دستور حسن تقی‌زاده، این عملیات را طراحی و اجرا کرد.

تقی‌زاده، از چهره‌های شاخص جناح دموکرات، به‌عنوان یکی از متهمان اصلی ترور بهبهانی شناخته می‌شود. اگرچه او همواره این اتهام را رد کرد، اما شواهد تاریخی نشان می‌دهد که او از طرح ترور آگاهی داشته و احتمالاً در آن مشارکت داشته است.

علی‌محمد تربیت، از دوستان نزدیک تقی‌زاده و از فعالان جناح دموکرات، نیز در لیست متهمان به ترور بهبهانی قرار داشت. او دو هفته پس از ترور بهبهانی، توسط مجاهدین اعتدالی ترور شد.

انگیزه اصلی ترور، حذف یکی از موانع اصلی پیشبرد اهداف سکولار و غرب‌گرایانه در ایران بود. بهبهانی با نفوذ خود، مانع رسیدن دموکرات‌ها به قدرت می‌شد و این موضوع، خشم آنان را برانگیخته بود.

واکنش‌ها و پیامدها

با انتشار خبر ترور بهبهانی، بازار تهران تعطیل شد و مردم قصد انتقام‌جویی از قاتلان را داشتند که سیدمحمد، پسر سیدعبدالله، آنان را به آرامش دعوت کرد.

جسد بهبهانی با تشریفات رسمی در تهران و سپس در نجف تشییع شد و در مقبره‌ای خانوادگی در حرم امام علی(ع) به خاک سپرده شد.

ترور بهبهانی ضربه سنگینی به نهضت مشروطه وارد کرد. او که یکی از ستون‌های اصلی مشروطه بود، با مرگش خلأ بزرگی در رهبری روحانیون مشروطه‌خواه ایجاد شد. این ترور همچنین باعث تشدید اختلافات بین اعتدالیون و دموکرات‌ها شد و فضای سیاسی کشور را بیش از پیش ملتهب کرد.

سرنوشت عاملان

حسن تقی‌زاده که متهم اصلی شناخته می‌شد، تحت فشار شدید عمومی قرار گرفت و مجبور به ترک کشور شد. او سال‌ها در اروپا زندگی کرد و بعدها به ایران بازگشت، اما همواره این اتهام را رد می‌کرد. حیدرخان عمواوغلی نیز پس از این ماجرا مدتی مخفی شد، اما سرانجام در جریان انقلاب اکتبر روسیه به دست بلشویک‌ها کشته شد. رجب سرابی، یکی از قاتلان بهبهانی، پس از فرار به تبریز، در جنگ با روس‌ها کشته شد. علی‌محمد تربیت نیز که از دوستان نزدیک تقی‌زاده بود، دو هفته پس از ترور بهبهانی به دست مجاهدین اعتدالی ترور شد.

ترور سید عبدالله بهبهانی تنها یک جنایت سیاسی نبود، بلکه نماد اختلافات عمیق درون جنبش مشروطه و تقابل سنت و مدرنیته در ایران بود. بهبهانی با تمام اقتدار و نفوذش، نتوانست در برابر امواج سکولاریسم و غرب‌گرایی مقاومت کند و سرانجام قربانی اختلافات و رقابت‌های درون‌حزبی شد. این ترور نشان داد که چگونه اختلافات سیاسی می‌تواند به خشونت و ترور منجر شود و چگونه شخصیت‌های بزرگ تاریخ، قربانی توطئه‌ها و دسیسه‌های سیاسی می‌شوند.

سرنوشت عاملان ترور نیز درس عبرتی برای تاریخ ایران است: کسانی که دست به چنین جنایاتی زدند، هرگز نتوانستند به آرزوهای سیاسی خود برسند و سرانجام خود قربانی خشونت و انتقام‌جویی شدند. بهبهانی اما به‌عنوان نماد مقاومت در برابر استبداد و ظلم، برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *