جواد خان گنجهای؛ سمبل مقاومت و اقتدار ایرانی در برابر امپراتوری روس

جواد خان گنجهای، سردار بزرگ ایرانی و آخرین حاکم سلسله زیاداوغلی قاجار در گنجه، شخصیتی تاریخی و پرافتخار است که مقاومت شجاعانهاش در برابر تهاجم روسیه تزاری در آغاز قرن نوزدهم، نمادی از پایداری و عزت ایرانی به شمار میرود.
او در سال ۱۲۱۸ قمری به دنیا آمد و در سال ۱۲۱۸ قمری، طی جنگهای اول ایران و روس به فرماندهی ژنرال سیسیانوف روسی، در دفاع از شهر گنجه جان خود را فدا کرد.
زندگی و جایگاه جواد خان گنجهای
جواد خان از خاندان زیاداوغلی قاجار بود که بیش از ۳۰۰ سال حکومت بر گنجه و مناطق اطراف آن را بر عهده داشتند و نماد حاکمیت ایران در قفقاز محسوب میشدند. منطقهای استراتژیک در قفقاز که پیوندی محکم با تاریخ و هویت ایران داشت. آنها نمایندگان رسمی حاکمیت ایران در این منطقه بودند، به ویژه در دورهای که امپراتوری روسیه تزاری به تدریج پی برد به اهمیت این منطقه و چشم طمع به آن دوخته بود. گنجینه فرهنگی، سیاسی و انسانی این منطقه حاصل تلاش نسلها برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران بود.
پدرش، شاهوردی خان، حاکم منطقه بود. جواد خان در ادامه سنت خانوادگی، مسؤولیت سنگینی در حفظ این مناطق ایرانی در برابر حملات روسها بر عهده داشت.
جواد خان از همان کودکی در فضای نظامی و سیاسی بزرگ شد؛ پدرش شاهوردی خان الگوی قدرت و تثبیت موقعیت خاندان بود و از او میراثی از تعهد و وفاداری به ایران برای جواد خان به جا گذاشت. در مدارس و کارگاههای نظامی محلی آموزشهای لازم دید تا آمادگی رهبری را کسب کند. در ذهن جواد خان، دفاع از خاک کشور نه وظیفه که تکلیف مقدسی بود؛ این تفکر ریشه در سنت خانواده و نگرش ملیگرایانه قوی داشت.
نبرد گنجه؛ نقطه عطف مقاومت
سال ۱۸۰۳ میلادی، هنگامی که ژنرال پاول سیسیانوف به فرماندهی نظامی روسها در منطقه گمارده شد، جواد خان که حاکم وقت گنجه بود، با مقاومت تمامعیار در برابر نیروهای روس ایستاد. سیسیانوف پیشنهاد تسلیم را مطرح کرد ولی جواد خان با صلابت پاسخ داد: «برای وارد شدن به قلعه باید جسد من را زیر پای دیوارها له کنید.» این جمله نمادی از عزم راسخ و شجاعت مثالزدنی او بود.
تصور کنید زمستان سرد ۱۸۰۳ میلادی؛ گنجه آرام و با شکوه و سرشار از تاریخ در تقابل با صدای زنگ توپخانه دشمنی ظالم و پرشمار. جواد خان، با قلبی آکنده از شجاعت و روحی سرشار از وطنپرستی، به همراه فرزندان، علما و مجاهدان محلههای پایین شهر، جلوی دروازههای قلعه ایستادهاند. سربازان روسی که ارمغان مرگ و غارت آوردهاند، با حملات پی در پی تلاش دارند دروازهها را باز کنند، اما هرگز جری نمیشوند که دیوار استقامت ایرانیان فرو ریزد.
در یکی از کوچههای تنگ گنجه، فرزند جواد خان و دستهای از علمای مجاهد از شجاعت بینظیری برخوردارند، شمشیر به دست، به سوی دشمن میتازند و با ضربات پی در پی، خط دفاعیشان را حفظ میکنند. آنها نه فقط در جنگی نظامی بلکه در جنگی برای حفظ ارزشها و هویت ملیشان به مبارزه برخواستهاند.
روایتهایی از این نبرد پرشور به یادگار ماندهاند؛ گفتوگوهایی که تأکید میکنند دشمنان، از مقاومت و اتحاد مردمی چنین بیباک، به وحشت افتادهاند و آتش جنایت را بر آنان گشودهاند. اما حتی گلوله و شمشیر نیز نتوانستهاند مقاومت سراسری و متحد آنها را بشکنند.
اگر چه زندگی در شهر گنجه پرتنش بود ولی جواد خان تلاش میکرد حالات طبیعی زندگی را برای مردم حفظ کند. صبحهایش با مرور اخبار محلی و گفتگو با بزرگان ایل و علما آغاز میشد. جلسات برنامهریزی دفاع به صورت منظم در قلعه برگزار میشد؛ موضوعاتی مانند تأمین آذوقه، آموزش نظامیان و سازماندهی نیروی مقاومت مورد بحث بود. در کنار آن، رسیدگی به امور کشاورزان، صنعتگران و کنترل امنیت داخلی نیز از وظایف روزمره او بود.
تفاوت چشمگیر جواد خان با سایر فرماندهان زمان، رفتار سرشار از احترام و توجه به مردم زیر دستش بود؛ این ویژگی باعث شده بود احترام متقابل و وفاداری میان او و مردم شکل بگیرد.
نبرد گنجه به مدت نزدیک به یک ماه طول کشید. فرمانده ایرانی با تکیه بر وحدت مردم، علما، مجاهدان محله و نیروهای قزاق، از قلعه گنجه دفاع کرد. روایتها میگویند که در قلب نبرد، کوچهها صحنهای شجاعت بینظیری بودند؛ فرزندان جواد خان و رهبران محلی با انگیزهای الهامبخش حملات روسها را دفع میکردند. آتش توپخانه روسی و برف زمستان نمیتوانست سردی اراده مردم گنجه را کم کند.
اما بیتدبیری تهران و عدم رسیدن به موقع کمک، و برتری عددی و تجهیزات روسها، باعث شکست تدریجی قلعه شد. در شب عید فطر همان سال، قلعه با ضرب گلوله یکی از فرماندهان روس سقوط کرد و جواد خان به شهادت رسید.
سروناز خانم، همسر جواد خان، پس از شنیدن خبر شهادت همسرش، شعله امید را فروزان نگاه داشت و با عبارتی ماندگار گفت: «جواد خان کشته شد، اما ایران نمرده است». این سخن تبدیل به ندای مقاومت شد و مردم را به تداوم تلاش برای استقلال و دفاع از فرهنگ و سرزمین ایران فراخواند.
جواد خان همچنین صاحب فرزندانی بود که همراه او در نبرد گنجه شرکت کردند و عدهای همچون حسینقلی خان در کنار وی شهید شدند. پس از شکست و کشته شدن جواد خان، برخی از فرزندانش به ایران پناه بردند و برخی دیگر به روسیه تبعید شدند. از جمله فرزندانش اغورلوخان بود که بعدها توسط عباس میرزا به عنوان حاکم گنجه منصوب شد و برای بازپسگیری شهر تلاش کرد. همچنین علی قلی آقا از دیگر فرزندان بود که نقش سیاسی و نظامی داشت و تلاش میکرد ایلات منطقه را علیه روسیه تحریک کند. به این ترتیب خانواده جواد خان پس از سقوط گنجه همچنان نقش مهمی در تاریخ منطقه ایفا کردند.
پس از کشته شدن جواد خان، روسها شهر گنجه را به خون کشیدند، بسیاری از بزرگان و مردم کشته یا مهاجر شدند و حکمرانی خاندان زیاداوغلی در این منطقه پایان یافت. نام شهر به الیزابتپل تغییر یافت و بخشی از سیستم اداری روسیه تزاری گردید. این اتفاق سرآغاز جنگهای ویرانگر و تجزیه بخشهای مهمی از ایران در قفقاز بود و به تبعات درازمدتی برای میهن ما انجامید.
ویژگیهای شخصیتی و روحیه ملیگرایانه
جواد خان را باید اسطورهای ملی دانست که به واسطه شجاعت، وفاداری به میهن و مقاومت در برابر دشمن، جایگاه ویژهای در تاریخ ایران دارد. وی در نامههای خود به فرماندهان روسی با صراحت اعلام میکرد که از دفاع از سرزمین خود دست برنمیدارد تا جان در بدن دارد.
شواهد تاریخی حاکی از آن است که جواد خان علاوه بر فعالیتهای نظامی، به مسائل فرهنگی و اجتماعی اهمیت میداد. گنجه در دوره او مرکز فرهنگی و اقتصادی مهمی بود و او تلاش میکرد تا زندگی مردم در چارچوب عدالت و امنیت پیش برود. مراسم مذهبی، حمایت از علما و ظرفیتسازی برای رشد محلی از دغدغههای او بود.
با وجود سقوط گنجه، مقاومت جواد خان نشاندهنده اراده پایدار ایرانیان برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی بود. این روایت شجاعت و ایستادگی، الهامبخش مبارزات بعدی موجدیان ایران، از جمله فرماندهی عباس میرزا ولیعهد در نبردهای ۱۲ ساله با روسها شد.
جواد خان گنجهای سمبل مقاومت و هویت ملی ایرانیان در دورهای است که سرزمینهای ما زیر هجوم امپراتوریها قرار گرفت. ویژگیهایی چون شجاعت، وطندوستی، رهبر قوی و متعهد به مردم، و پایداری بینظیر در شرایط بحرانی، شخصیت او را در تاریخ ایران ماندگار کرده است.
آثار و یادبودهای این قهرمان، علاوه بر درسی تاریخی، تلنگری برای نسلهای آتی است تا در برابر هر تهدیدی با ایمان و اتحاد مقابل ایستاده و از میراث فرهنگی و خاک پاک ایران دفاع کنند.