حکمرانی هزارساله زبان فارسی در قلب عثمانی؛ وقتی شاهان ترک به زبان فارسی شعر میسرودند

در دل تاریخ پر رمز و راز آناتولی، زبان فارسی چون نسیمی خوشبو از شرق، بر باغ ادبیات عثمانی وزید و هزار ساله شد. زبانی که نه تنها واژههایش در دیوان شاهان طنینانداز بود، بلکه شعر و نثرش، چون نغمهای جاودانه، دلهای ترک را به وجد میآورد. حکومتی که با شمشیر و سیاست میساخت، با زبان فارسی فرهنگ میپرورد و شاهانش در میان جنگ و صلح، به شعر فارسی جان میبخشیدند. این داستان زبان فارسی است؛ زبانی که در سرزمین آناتولی، به حکمرانی نشست و به قلب تاریخ عثمانی نفوذ کرد، تا امروز که هنوز پژواک آن در ادبیات و فرهنگ ترکیه شنیده میشود.
زبان فارسی در تاریخ امپراتوری عثمانی، به ویژه در عرصه ادبیات دیوانی و مکاتبات رسمی، نقشی بیبدیل و ماندگار ایفا کرده است. این زبان، که بیش از ۶۰۰ سال در دربار عثمانی حضور داشت، نه تنها زبان ادبی و دیوانی بود بلکه به عنوان زبان فرهنگ، سیاست و هویت بخشی از این امپراتوری چندملیتی و چندزبانه شناخته میشد. بررسی این موضوع، از منظر تاریخی، فرهنگی و ادبی، تصویری روشن از پیوندهای عمیق میان فرهنگ ایرانی و ترک عثمانی ارائه میدهد.
ریشههای تاریخی حاکمیت زبان فارسی در عثمانی
امپراتوری عثمانی که از قرن ۱۳ تا اواسط قرن ۱۹ میلادی (حدود قرن هشتم تا سیزدهم هجری شمسی) در سرزمین آناتولی و فراتر از آن حکومت میکرد، وارث نظام دیوانی و ادبیاتی بود که از سلاجقه روم به ارث برده بود. سلاجقهها که خود تحت تأثیر فرهنگ و زبان فارسی بودند، نظام اداری و دیوانی خود را با زبان فارسی شکل داده بودند و این الگو به دربار عثمانی منتقل شد. به همین دلیل، در آغاز، مراسلات و نامههای رسمی دربار عثمانی به زبان فارسی نوشته میشد و این زبان به عنوان زبان دیوانی و ادبی رسمی شناخته میشد.
مهاجرت خاندانهای ایرانیتبار و دانشمندانی چون بهاءالدین سلطانالعلماء (پدر مولانا)، نجمالدین رازی، فخرالدین عراقی و دیگران به آسیای کوچک، فضای فرهنگی و ادبی آناتولی را تحت تأثیر فرهنگ ایرانی قرار داد و باعث گسترش زبان فارسی در این منطقه شد. این مهاجرتها و آرامش نسبی سرزمین آناتولی، که محیطی امن برای عارفان و ادیبان بود، زمینهساز رشد و توسعه زبان و ادبیات فارسی در این حوزه شد.
زبان فارسی در دربار عثمانی: زبان شاهان و شاعران
فارسی نه تنها زبان ادبی در دربار عثمانی بود، بلکه شاهان این امپراتوری نیز خود شاعران فارسیگوی برجستهای بودند. سلطان محمد فاتح، سلطان بایزید دوم، سلطان سلیم اول (متخلص به «سلیمی») و سلطان سلیمان قانونی (متخلص به «محبی») از جمله شاهانی بودند که به زبان فارسی شعر سرودند و به این زبان تسلط داشتند. برای مثال، سلطان سلیم اول پس از نبرد چالدران به مردم تبریز نامهای به زبان فارسی نوشت که در آن تهدید به قتلعام کرده بود؛ هرچند که این نامه نشاندهنده جنبهای از خشونت سیاسی است، اما همزمان بیانگر اهمیت زبان فارسی در مکاتبات رسمی و دیوانی است.
این شاهان به دیوان شاعران ایرانی توجه ویژه داشتند و بسیاری از اشعار و متون ادبی فارسی در دربار عثمانی مورد استقبال قرار میگرفت. سلطان محمد فاتح حتی غزلی به تقلید از حافظ سروده است که نشاندهنده شیفتگی او به ادبیات فارسی است:
اگر آن ترک افرنگی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم استانبول و کاتالا را
همچنین سلطان سلیم، همین جناب سلطانی که تمام تلاش خود را میکرده در عداوت با ایرانیها و حکومت ایران کم نگذارد و هیچ جوره دست از رقابت با ایران برنمیداشته، به فارسی شعر میسروده است. او شیفتــه و مفتون ادبیات فارسی بوده و یک رجزخوانی معروف هم دارد که برای بیان دلاوریهای خود مقابل ایران سروده است:
در سفر گشتن و این بیسر و سامانی ما
بهر جمعیت دلهاست پریشانی ما
کوه فریاد برآرد پی آهو راندن
در شکار ار شنود نوبت سلطانی ما
کشور دهر گرفتیم به همت آسان
گرچه دشوار نماید به تو آسانی ما
تأثیر زبان فارسی بر ادبیات ترکی و فرهنگ عثمانی
ادبیات ترکی عثمانی به شدت تحت تأثیر ادبیات فارسی بوده است؛ به گونهای که بسیاری از واژهها، اصطلاحات و سبکهای شعری ترکی عثمانی از فارسی گرفته شدهاند. تا پیش از اصلاحات زبانشناختی آتاترک، زبان ترکی عثمانی مملو از واژگان فارسی و عربی فارسیشده بود و این امر باعث غنای ادبی و فرهنگی آن شده بود.
شاهنامه فردوسی، بوستان و گلستان سعدی و دیوان حافظ از جمله آثار فارسی بودند که در ترکیه عثمانی شناخته شده و مورد احترام بودهاند. استادان و محققان ترک، مانند نعمت ییلدریم، بر تأثیر عمیق شاهنامه بر ادبیات دیوانی عثمانی تأکید میکنند و حتی در مناسبتهای مختلف این کتاب حماسی به دانشگاهها و مراکز فرهنگی اهدا میشود. همچنین، روحانیون مساجد ترکیه از مطالب گلستان و بوستان برای پند و اندرز استفاده میکردند.
زبان فارسی، زبان دیوانی یا زبان ادبی؟
باید توجه داشت که زبان رسمی دولت عثمانی زبان ترکی بوده است، اما زبان فارسی به عنوان زبان دیوانی و ادبی در مکاتبات با ایران، هند و فرارود به کار میرفته است. نامههایی که دولت عثمانی به کشورهای فارسیزبان یا تحت تأثیر فرهنگ فارسی میفرستاد، به زبان فارسی نوشته میشدند، اما این به معنای رسمی بودن زبان فارسی در کل امپراتوری نبود. به عنوان مثال، نامههای مربوط به کشورهای عربی به زبان عربی نگاشته میشدند و مکاتبات داخلی نیز به تدریج به زبان ترکی انجام گرفت.
بنابراین، زبان فارسی بیش از آنکه زبان رسمی دولت باشد، زبان فرهنگی، ادبی و دیوانی در مناسبات خاص و دربار عثمانی بود. این زبان در نظام دیوانی و ادبیات رسمی جایگاه ویژهای داشت و شاعران و نویسندگان بسیاری به فارسی مینوشتند.
مولانا و زبان فارسی در آناتولی
مولانا جلالالدین بلخی، یکی از بزرگترین عارفان و شاعران فارسیگوی جهان، در قونیه (که در آن زمان بخشی از قلمرو روم شرقی یا آناتولی بود) زندگی میکرد. لقب «رومی» که به مولانا داده شده است، به معنای تعلق او به سرزمین روم (آناتولی) است و نه به معنای غربی بودن یا ترک بودن او. مولانا به زبانهای ترکی، عربی و یونانی تسلط داشت، اما آثار عرفانی و ادبی خود را عمدتاً به زبان فارسی سروده است. این نشاندهنده جایگاه زبان فارسی به عنوان زبان فرهنگ و ادب در آناتولی است.
تأثیرات اصلاحات زبانشناختی و تلاشهای بازسازی
پس از تأسیس جمهوری ترکیه و اصلاحات زبانشناختی آتاترک، واژگان فارسی و عربی از زبان ترکی عثمانی حذف شدند که این امر باعث گسست فرهنگی و ادبی میان نسل جدید ترکها و گذشته ادبیشان شد. بسیاری از واژگان و اصطلاحات ادبی فارسی از فرهنگها و واژهنامهها حذف شدند و این موضوع به دشواری در فهم آثار کلاسیک فارسی و ترکی عثمانی انجامید. با این حال، در سالهای اخیر، دولت ترکیه و بنیادهای پژوهشی متعددی در تلاش برای بازسازی زبان ترکی عثمانی و ارتباط دوباره با الفبای فارسی و میراث ادبی گذشته هستند.
حاکمیت زبان فارسی در ادبیات دیوانی عثمانی، حکایتی از پیوندهای عمیق فرهنگی و تاریخی میان ایران و امپراتوری عثمانی است. زبان فارسی، به عنوان زبان دیوانی، ادبی و فرهنگی، بیش از ۶۰۰ سال در دربار عثمانی حضور داشت و شاهان و شاعران ترک عثمانی به آن عشق میورزیدند و آگاهانه از آن بهره میبردند. این زبان نه تنها در مکاتبات رسمی، بلکه در شعر، نثر و فرهنگ عمومی عثمانی نقش کلیدی داشت و تأثیرات آن تا امروز در ادبیات و فرهنگ ترکیه قابل مشاهده است. این میراث فرهنگی مشترک، پلی است میان دو تمدن بزرگ منطقه که همچنان موضوع پژوهش و بازشناسی است.