دندانکشی و دندانپزشکی در تاریخ ایران؛ از دلاکها تا دندانپزشکی مدرن

دندانپزشکی یکی از قدیمیترین شاخههای پزشکی است که تاریخچه آن در ایران به هزاران سال پیش بازمیگردد. کشیدن دندان و درمان بیماریهای دهان و دندان، از دیرباز در فرهنگ و طب ایرانی جایگاهی ویژه داشته است. این مقاله به بررسی سیر تحول دندانکشی و دندانپزشکی در ایران میپردازد؛ از روشهای سنتی و نقش دلاکها و سلمانیها در درمان دندان گرفته تا تأسیس اولین مدارس دندانپزشکی و شکلگیری حرفه دندانپزشکی مدرن در ایران.
دندانکشی در ایران باستان و پیش از مدرن شدن پزشکی
قدمت دانش دندانپزشکی به هزاران سال پیش بازمیگردد و شواهدی از درمانهای دندان در تمدنهای باستانی ایران وجود دارد. کشیدن دندان و شکستن تاج دندان برای تسکین درد و درمان بیماریها، از روشهای معمول بوده است. در ایران باستان و حتی در دوران پیش از اسلام، درمانهای مربوط به دندان عمدتاً توسط طبیبان عمومی انجام میشد و هیچ تخصص مستقلی برای دندانپزشکی وجود نداشت.
در بسیاری از نقاط جهان، از جمله ایران، باورهایی مانند وجود «کرم دندان» به عنوان عامل پوسیدگی دندان وجود داشت که در متون سومری و حتی در نوشتههای هومر نیز به آن اشاره شده است. این باورها تا قرون وسطی و حتی اواخر قرن چهاردهم میلادی نیز رواج داشتند. در ایران نیز درمانهای دندانپزشکی در قالب طب سنتی و توسط پزشکان عمومی انجام میشد و کشیدن دندان اغلب به عهده دلاکها و سلمانیها بود که علاوه بر اصلاح مو و حجامت، به این کار نیز میپرداختند.
دلاکها و سلمانیها؛ نخستین دندانکشهای ایران
دلاکها در بسیاری کارها دستی داشتند؛ آرایشگر بودند؛ حجامت میکردند؛ مشت مالچی گرمابه بودند؛ شکستهبند بودند؛ برای دردها دارو تجویز میکردند و در کنار اینها، دندان هم میکشیدند! اما چگونه؟ با انبُرکی به ناک کلبتین! بهراستی این کار بلایی بود که بر سر کسی میآمد که ناگزیر بود دندان بکشد. بهترین انبُرکها (کلبتینها) ساخت اصفهان بود. دلاکها با زبردستی بسیار و در کمترین زمان، دندان بیمار را میکشیدند، اما حتا اگر این کار زمان کمی میبُرد باز باید چهار دست و پای بیمار را میگرفتند که تاب کشیدن دندان را بیاورد. دلاکها کار روکش دندان را هم انجام میدادند. برای این کار قطعاتی از طلا را که پیشتر به زرگرها سفارش داده بودند، روی دندان میکشیدند. این قطعات را «استامپه» میگفتند.
عبدالله مستوفی، دولتمرد و نویسنده عصر قاجار، در کتاب «شرح زندگانی من» به این موضوع اشاره کرده و می نویسد:
وقتی برای سرکشی به علاقه ساوجبلاغ رفتم، ده بیست روزی آنجا ماندم، دندانهای من پیوره داشت و دکتر استمپ آلمانی دکتر دندان من بود و مثل تمام مبتلایان به این مرض هرچندی یکبار یکی از دندانهای من با کلبتین فرنگی و تزریق قبلی شهید میشد.
در مدت اقامت ده، نوبت به دندان عقل من رسیده و خیلی عذابم می داد. یک شب تا صبح نخوابیدم، صبح گفتم اسبها را حاضر کردند که فقط برای همین عمل یک شب در راه بخوابم و به شهر بیایم و خود را از درد خلاص کنم. رحمن نام دلاک ده که گاوبندی هم داشت، نمیدانم برای چه کار زراعتی آمده بود مباشر را ملاقات کند شنید که من برای کشیدن دندان میخواهم به شهر بروم به منزلش مراجعت کرد و کلبتین خود را برداشت و آمد. یکی توی اطاق آمده گفت رحمن کاری دارد گفتم بیاید. از در وارد شد در حالی که کلبتین خود را در دست داشت گفت شنیدهام برای کشیدن دندان میخواهید به شهر بروید، من در این کار مهارت زیادی دارم. من ابتدا خیلی انکار کردم و گفتم دندان آخری است و خیلی مشکل است گفت برعکس این دندان دو ریشه بیشتر ندارد و چون دندان بیکارهایست خیلی محکم هم نیست. همین چند کلمه حرف منطقی و قوت نفس و اعتماد به عملی که جوان سلمانی دهاتی از خود ظاهر ساخت و اصراری که کرد اعتماد در من ایجاد نمود. لگن آوردند به مجرد گشودن دهان به فاصله نیم دقیقه دندان با دو ریشه کامل آن میان لگن بود. معهذا تصدیق میکنم این کار من تهور بیموردی بوده است که صد تا یکی درست از آب بیرون نمیآید.ورود دندانپزشکی مدرن به ایران
تحول بزرگ در دندانپزشکی ایران از دوره ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. در سفر دوم ناصرالدین شاه به اروپا، او با دندانپزشکی مدرن آشنا شد و اولین دندانپزشک را به ایران آورد. دکتر «هبنت» (برتراند باپتیست انسگاریوس هیبنت)، دندانپزشک سوئدی، به مدت ۳۵ سال دندانپزشک مخصوص شاه و درباریان بود و نقش مهمی در معرفی روشهای نوین دندانپزشکی در ایران ایفا کرد.
با این حال، حتی در میان اعیان و طبقات مرفه، استقبال از دندانپزشکی مدرن اندک بود و مردم عادی همچنان به دلاکها و سلمانیها برای کشیدن دندان مراجعه میکردند. این وضعیت تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت.
قانونگذاری و آموزش دندانپزشکی در ایران
تا پیش از سال ۱۲۹۰ شمسی، هر فردی با تجربه یا تحصیل در اروپا میتوانست به طبابت و دندانپزشکی بپردازد. اما از این سال به بعد، طبابت و دندانپزشکی در ایران منوط به دریافت اجازه رسمی از وزارت معارف شد. با این حال، در بسیاری از نقاط کشور این قانون به سختی اجرا میشد.
در سال ۱۳۰۰ شمسی، در تهران تنها سه دندانپزشک رسمی وجود داشت: دکتر فالک کوش میلچارسکی (لهستانی و دندانپزشک مخصوص رضا شاه)، دکتر اتکیناشتومپ (سوئیسی و دندانپزشک مخصوص اتابک) و دکتر هارطیون استپانیان (ترکی و از پزشکان دربار).
در سال ۱۳۰۷، رضا شاه دستور تأسیس اولین مدرسه دندانسازی را صادر کرد و این مدرسه در سال ۱۳۰۹ در دارالفنون آغاز به کار کرد. مدیریت این مدرسه به عهده دکتر میلچارسکی بود. در سال ۱۳۱۶ با تأسیس دانشگاه تهران، مدرسه طب به آنجا منتقل شد و شرط ورود به دانشکدههای پزشکی داشتن دیپلم کامل متوسطه تعیین گردید.
تحول حرفهای دندانپزشکی در ایران
با گذشت زمان، رشته دندانپزشکی در ایران شکل حرفهایتر به خود گرفت. در سال ۱۳۲۲، شورای دانشگاه تهران، عنوان «دندانپزشک» را جایگزین «طبیب دندانساز» و «دندانساز» کرد. دو سال بعد، گواهینامه رسمی و پروانه اشتغال به کار برای فارغالتحصیلان رشته دندانپزشکی صادر شد.
دوره تحصیل در رشته دندانپزشکی ابتدا چهار سال بود که بعدها به پنج و سپس شش سال افزایش یافت. این تغییرات موجب شد دندانپزشکی به عنوان یک حرفه تخصصی و علمی در ایران تثبیت شود و خدمات دندانپزشکی با کیفیت و استانداردهای بالاتری ارائه گردد.
ابزار و تجهیزات دندانپزشکی در تاریخ ایران
در دوران باستان و قرون وسطی، ابزارهای دندانکشی بسیار ابتدایی بودند. یکی از ابزارهای مهم، «پلیکان دندان» بود که در قرن چهاردهم میلادی توسط گای د چالیاک اختراع شد و شبیه منقار مرغ سقا بود و برای کشیدن دندان استفاده میشد.
در ایران نیز ابزارهای سادهای مانند انبرکهای دستی ساخته شده در اصفهان به کار میرفت. دلاکها و سلمانیها با این ابزارها دندانها را میکشیدند و سعی میکردند درد و عوارض را کاهش دهند، اما نبود دانش علمی و تجهیزات استریل، خطر عفونت و مشکلات دیگر را افزایش میداد.
با ورود دندانپزشکی مدرن، تجهیزات پیشرفتهتر و روشهای علمیتر جایگزین شدند و به تدریج استفاده از بیحسی، استریل کردن ابزار و درمانهای تخصصی رایج گردید.