راز مدارس آلیانس؛ چگونه صهیونیسم وارد ایران شد؟

در قرن نوزدهم میلادی، اروپا شاهد تحولات عظیمی در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود. در این میان، یهودیان توانستند با بهرهگیری از قدرت مالی و شبکههای گسترده خود، جایگاه ویژهای در عرصههای مختلف به دست آورند. این نفوذ، نه تنها در حوزه تجارت و بانکداری بلکه در کانونهای سیاسی، فرهنگی و حتی قانونگذاری اروپا مشهود بود. حضور پررنگ یهودیان در این عرصهها، زمینهساز شکلگیری اندیشهها و جنبشهای جدیدی در میان رهبران و روشنفکران یهود شد؛ اندیشههایی که هدف نهایی آنها، احیای ملت یهود و بازگشت به سرزمین موعود، یعنی فلسطین بود.
در چنین فضایی، سال ۱۸۶۰ میلادی نقطه عطفی برای جامعه یهودی جهان به شمار میرود. در این سال، اسحاق موسی آدولف کرمیو، یکی از برجستهترین سیاستمداران و رهبران یهودی فرانسه، با همکاری جمعی از ثروتمندان و اندیشمندان یهود، سازمانی با عنوان «آلیانس اسرائیلیت اونیورسال» (Alliance Israélite Universelle) را در پاریس بنیان نهاد. این سازمان، نخستین نهاد جهانی یهودی بود که با هدف دفاع از حقوق یهودیان، مبارزه با یهودستیزی، ارتقای سطح آموزش و فرهنگ و همچنین ترویج همبستگی میان جوامع یهودی سراسر جهان آغاز به کار کرد.
کرمیو که تا زمان مرگش در سال ۱۸۸۰ ریاست این سازمان را بر عهده داشت، با نگاهی عمیق به آینده قوم یهود و عشق به سرزمین مقدس، آلیانس را به ابزاری برای تحقق آرمانهای صهیونیستی بدل کرد. او معتقد بود امید به بازگشت به سرزمین مقدس، همچون خورشیدی بر زندگی یهودیان میتابد و به آنان آرامش میبخشد.
آلیانس اسرائیلیت اونیورسال، با تأسیس مدارس و مؤسسات آموزشی در نقاط مختلف جهان، به سرعت شبکهای گسترده از شعب خود را از اروپا تا شمال آفریقا، خاورمیانه و حتی آسیا گسترش داد. این مدارس، که عمدتاً با زبان فرانسوی و بر اساس الگوهای آموزشی غربی اداره میشدند، نقش مهمی در تربیت نسل جدید یهودیان ایفا کردند. هدف اصلی این مدارس، آمادهسازی دانشآموزان برای زندگی در جامعه مدرن و کاهش وابستگی به سنتهای بسته و محدود بود.
در کنار آموزش علوم جدید و زبانهای اروپایی، این مدارس به ترویج روحیه همبستگی یهودی و تقویت هویت قومی دانشآموزان میپرداختند. در بسیاری از مناطق، مدارس آلیانس به تنها محل آموزش فرزندان یهودیان تبدیل شد و به تدریج، فارغالتحصیلان این مدارس به عنوان نخبگان جوامع یهودی شناخته شدند.
ورود آلیانس به ایران: دیپلماسی، مذاکره و تأسیس مدارس
ورود آلیانس به ایران، با یک سلسله مذاکرات دیپلماتیک و رایزنیهای گسترده در سطح بینالمللی همراه بود. در سال ۱۸۷۳، ناصرالدین شاه قاجار در جریان نخستین سفر خود به اروپا، مورد استقبال و پذیرایی رهبران و نمایندگان یهودی کشورهای مختلف قرار گرفت. در این دیدارها، اسحاق موسی آدولف کرمیو و سایر رهبران آلیانس، شاه ایران را به اعطای امتیازات اجتماعی به یهودیان و اجازه تأسیس مدارس یهودی در ایران ترغیب کردند.
در نهایت، توافقی چهارده مادهای میان کمیته مرکزی آلیانس و دولت ایران به امضا رسید که بر اساس آن، آلیانس مجاز به تأسیس مدارس در شهرهای مختلف ایران شد. مسئولیت انتخاب معلمان و اداره مدارس بر عهده کمیته مرکزی آلیانس بود و دولت ایران نیز موظف شد حمایتهای لازم را به عمل آورد. این توافق، نقطه آغاز فعالیت رسمی آلیانس در ایران بود.
در سال ۱۸۹۸، نخستین مدرسه آلیانس در تهران افتتاح شد. این مدرسه، با الگوبرداری از سیستم آموزشی فرانسه و با حضور معلمانی که اغلب از خارج کشور اعزام میشدند، فعالیت خود را آغاز کرد. به دنبال آن، شعبههایی در همدان، اصفهان، شیراز، کرمانشاه، سنندج، نهاوند، تویسرکان، بروجرد، یزد، رشت، گلپایگان، کاشان، بیجار و سایر شهرهای یهودینشین ایران تأسیس گردید.
تا پیش از تأسیس مدارس رسمی آلیانس، مدارس ویژه یهودیان ایران عمدتاً با حمایت محافل خارجی و با حضور آموزگاران پروتستان اداره میشد. اما با آغاز به کار مدارس آلیانس، آموزش یهودیان ایران وارد مرحلهای نوین شد؛ مرحلهای که در آن، آموزش مدرن، زبان فرانسوی و ارزشهای جدید جایگزین شیوههای سنتی شد.
مدارس آلیانس، با هدف ارتقای سطح آموزش و فرهنگ یهودیان ایران، برنامههای آموزشی خود را عمدتاً بر پایه زبان فرانسوی و علوم جدید بنا نهادند. با این حال، یکی از انتقادهای جدی به این مدارس، بیتوجهی به زبان، ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایران بود. گزارشهای مفتشین وزارت معارف ایران نشان میدهد که در مدارس آلیانس، تدریس زبان فارسی و تاریخ ایران چندان جدی گرفته نمیشد و برنامههای آموزشی این مدارس با آئیننامههای وزارت معارف هماهنگ نبود.
در بخش متوسطه، تدریس ادبیات فارسی بهویژه اشعار و متون برگزیده که در سایر مدارس اجباری بود، در مدارس آلیانس یا اجرا نمیشد یا بسیار سطحی برگزار میگردید. همین امر سبب شد سطح زبان فارسی دانشآموزان این مدارس پایینتر از استانداردهای ملی باشد.
جذب کودکان مسلمان در مدارس آلیانس
یکی از ویژگیهای قابل توجه مدارس آلیانس در ایران، جذب کودکان و نوجوانان غیر یهودی، بهویژه مسلمانان بود. در برخی شهرها، شمار دانشآموزان مسلمان حتی از یهودیان بیشتر بود. به عنوان مثال، در مدرسه آلیانس همدان، از مجموع ۶۵۴ دانشآموز، تنها ۱۷۳ نفر یهودی بودند.
رهبران آلیانس و منابع یهودی، هدف از این سیاست را ایجاد همگرایی فکری و فرهنگی میان یهودیان و مسلمانان و کاهش فاصله میان دو جامعه عنوان میکردند. با این حال، این اقدام با واکنش منفی علما و جامعه مسلمان روبهرو شد و در مواردی، ورود کودکان مسلمان به مدارس آلیانس ممنوع شد. حتی در اصفهان، یکی از علمای برجسته از بزرگان یهود تعهد گرفت که اطفال مسلمان حق حضور در مدارس آلیانس را نداشته باشند. با این حال، این دستور نیز به دلیل حمایت برخی دولتمردان وقت، چندان اجرایی نشد.
یکی از پیامدهای مهم فعالیت مدارس آلیانس در ایران، نفوذ فارغالتحصیلان این مدارس در ساختار قدرت و فرهنگ کشور بود. بسیاری از دانشآموختگان آلیانس، بعدها به عنوان مدیران، نویسندگان، سیاستمداران و چهرههای فرهنگی برجسته در عرصههای مختلف کشور مطرح شدند. کوهنکا، رئیس آموزشگاههای آلیانس در ایران، با افتخار اعلام میکرد که اکثر دانشمندان، نویسندگان و رجال سیاسی و نظامی ایران از تحصیلکردگان مدارس آلیانس هستند و همین افراد، بهترین دوستان این مؤسسه به شمار میروند.
این نفوذ، نه تنها جایگاه یهودیان ایران را در عرصههای مختلف ارتقا داد، بلکه به آلیانس امکان داد تا از طریق شبکه فارغالتحصیلان خود، اهداف و برنامههای فرهنگی و حتی سیاسی خود را در ایران پیگیری کند.
آلیانس و صهیونیسم: پیوندی پنهان اما مؤثر
اگرچه هدف اولیه آلیانس، بهبود وضعیت یهودیان و ارتقای سطح آموزش آنان بود، اما فعالیتهای این سازمان، زمینهساز ترویج اندیشههای صهیونیستی در ایران شد. پس از تأسیس مدارس آلیانس، زمزمههای صهیونیستی در جوامع یهودی ایران قوت گرفت و این مدارس به بستری برای رشد و گسترش ایدههای صهیونیسم بدل شدند. رهبران و سران آلیانس، با تربیت مأموران محلی غیر یهودی نیز در مسیر تحقق اهداف خود گام برداشتند و از هیچ تلاشی برای پیشبرد آرمانهای صهیونیستی فروگذار نکردند.
حمایت دولت و دربار ایران از آلیانس و مدارس آن، یکی از نکات قابل توجه در تاریخ روابط ایران و یهودیان است. ناصرالدین شاه و پس از او مظفرالدین شاه، با اعطای امتیازات ویژه به مدارس آلیانس، نقش مهمی در گسترش فعالیتهای این سازمان ایفا کردند. در مواردی، حتی کمکهای مالی و تشویقنامههای رسمی از سوی شاه و وزرا به مدارس آلیانس اهدا میشد.
این حمایتها، اگرچه در ظاهر با هدف ارتقای سطح آموزش و رفاه یهودیان ایران صورت میگرفت، اما در عمل، زمینهساز نفوذ فرهنگی و حتی سیاسی آلیانس در ساختار قدرت کشور شد. بسیاری از دولتمردان وقت، با محافل یهودی و رهبران آلیانس روابط نزدیکی داشتند و از طریق این روابط، در پیشبرد اهداف مشترک گام برمیداشتند.
شبکه نفوذ یهودیان در دربار قاجار
ارتباط محافل یهودی اروپا با دربار قاجار، تنها به فعالیتهای آلیانس محدود نبود. حضور و نفوذ گسترده یهودیانی چون حکیم یحزقل (حقنظر) و یاکوب ادوارد پولاک به عنوان پزشک در دربار، نمونهای از این نفوذ است. حکیم یحزقل، طبیب مخصوص محمدشاه و ناصرالدین شاه، با نفوذی که بر مادر شاه داشت، منشأ بسیاری از رویدادهای حساس بود. ادوارد پولاک نیز، به عنوان طبیب مخصوص ناصرالدین شاه، نقش مهمی در اطلاعرسانی به یهودیان خارجی، بهویژه انگلستان، درباره وضعیت یهودیان ایران ایفا کرد.
در کنار این افراد، بازرگانان یهودی مانند عزرا فرزند یعقوب، که از ثروتمندان معدود آن عصر بود، با بهرهگیری از روابط خانوادگی و تجاری، نقش مهمی در توسعه تجارت میان تهران، بغداد و منچستر ایفا کردند. این شبکه نفوذ، به یهودیان ایران امکان داد تا جایگاه خود را در ساختار قدرت و اقتصاد کشور تقویت کنند.
با وقوع انقلاب مشروطه و تحولات سیاسی ایران در اوایل قرن بیستم، فعالیت مدارس و مؤسسات آلیانس همچنان ادامه یافت. این مدارس، تا سال ۱۳۵۷ و وقوع انقلاب اسلامی، به فعالیت خود در ایران ادامه دادند و همواره تحت راهبری و اداره مرکزیت فرانسوی آلیانس، اهداف و برنامههای این سازمان را در ایران پیاده میکردند.
در این دوره، اگرچه برخی تغییرات در برنامههای آموزشی و رویکردهای فرهنگی مدارس آلیانس ایجاد شد، اما نقش این مدارس در تربیت نخبگان یهودی و غیر یهودی و نفوذ در ساختار قدرت و فرهنگ کشور همچنان حفظ شد.
آلیانس اسرائیلیت اونیورسال، با ظاهر یک نهاد آموزشی و فرهنگی، در عمل نقش مهمی در ارتقای جایگاه اجتماعی یهودیان، تربیت نسل جدید و ترویج اندیشههای صهیونیستی در ایران ایفا کرد. نفوذ فارغالتحصیلان این مدارس در ساختار قدرت و فرهنگ کشور، و ارتباطات گسترده با دولت و دربار، جایگاه ویژهای برای جامعه یهود ایران در دوران قاجار و پس از آن رقم زد. فعالیتهای آلیانس تا انقلاب ۱۳۵۷ ادامه داشت و ردپای آن در تحولات فکری و اجتماعی جامعه یهود ایران همچنان قابل مشاهده است.
در نهایت، میتوان گفت آلیانس اسرائیلیت اونیورسال، منشاء و مادر اندیشهها، تلاشها و تشکلهای صهیونیستی در جامعه یهود ایران بود. اسناد و منابع تاریخی متعدد، این واقعیت را تصریح میکنند که پس از فعالیت مدارس آلیانس در ایران، زمزمههای صهیونیستی در جوامع یهودی این کشور نضج گرفت و سرآغاز فعالیتهای گسترده در این زمینه گردید. این میراث، همچنان یکی از فصلهای مهم و کمتر شناختهشده در تاریخ معاصر ایران است که نیازمند پژوهش و بررسی بیشتر میباشد.