روایت ضرب و شتم بنجامین؛ اولین سفیر آمریکا که از مشت سربازان قجری جان سالم به‌در برد

Rate this post

ماجرای کتک خوردن نخستین سفیر آمریکا در ایران، ساموئل گرین بنجامین، توسط نگهبانان حرمسرای ناصرالدین‌شاه یکی از حوادث کمتر بازگو شده و بسیار پرکشش تاریخ روابط ایران و آمریکا است که مانند روایتی داستانی، در دل تاریخ قاجار، رنگ و بوی خاصی دارد.

روایت ماجرای کتک خوردن نخستین سفیر آمریکا در ایران، شبیه به بخشی از یک رمان تاریخی پرتعلیق، از دل کوچه‌پس‌کوچه‌های تهران قاجار سر برمی‌آورد. ساموئل گرین بنجامین، دیپلمات تازه‌وارد آمریکایی، با خانواده‌اش و ذهنی پُر از دغدغه احترام به رسوم و حفظ مناسبات بین‌المللی، پا به شهری می‌گذارد که هنوز هر گوشه‌اش یادآور اقتدار سنت‌ و آیین‌های کهنه است.

ورود بنجامین به ایران

در سال ۱۲۶۱ شمسی (مصادف با ۱۸۸۳ میلادی)، دولت ایالات متحده آمریکا برای نخستین بار تصمیم به اعزام نماینده سیاسی رسمی خود به ایران گرفت؛ کشوری که در آن زمان هنوز در میان هیاهوی رقابت‌های نفوذ انگلستان و روسیه گرفتار بود و آمریکایی‌ها صرفاً نقش نیروی سوم و بی‌طرف را ایفا می‌کردند. ساموئل گرین بنجامین، روزنامه‌نگاری تحصیل‌کرده و فرهنگی، مأمور تأسیس سفارت آمریکا در تهران شد؛ کسی که عمده‌ترین مأموریتش حمایت از مبلغان مذهبی و مدرسه آمریکایی در ایران بود و نه کسب امتیازات و منافع اقتصادی.

بنجامین با خانواده خود وارد تهران شد و در تلاش بود تا با ظرافت فرهنگی، مناسبات دیپلماتیک را رعایت کند و از بروز هرگونه سوءتفاهم جلوگیری نماید. علیرغم فضای سرد و غیرصمیمی میان دو کشور، او با رویکردی مصلحانه به مأموریتش پرداخت و سعی کرد آداب و رسوم ایرانیان را بیاموزد تا مبادا بی‌توجهی کوچکی روابط را تیره کند.

حادثه قهوه‌خانه و ورود به سرچشمه خطر

سرنوشت به گونه‌ای رقم خورد که یکی از تصادفی‌ترین و در عین حال مهم‌ترین وقایع نخستین مأموریت این دیپلمات آمریکایی رقم بخورد؛ روزی که بنجامین و دخترش با درشکه، عازم محل ییلاقی سفارت در شمیرانات بودند. در بین راه، کنار قهوه‌خانه‌ای که چند درشکه دیگر پارک کرده بودند ایستادند. ناگهان گروهی از نظامیان از زیر درختان بیرون ریختند و بی‌مقدمه به درشکه‌چی و جلودار و حتی خود سفیر و دخترش حمله کردند.

جلودار هرچه فریاد زد که این درشکه، سفیر آمریکاست، گوش کسی بدهکار نبود. بنجامین و همراهانش نمی‌دانستند که در این نقطه، حرمخانه سلطنتی شاه قاجار مستقر است و ورود هر غریبه‌ای، حتی دیپلمات، ممنوع است. رعایت نکردن همین عرف و مقررات، فارغ از عمد یا سهو، به چنان فاجعه‌ای بدل شد که اگر یکی از زنان حرم متوجه نمی‌شد، شاید سفیر و دخترش جانشان را از دست می‌دادند.

نجات معجزه‌آسا و واکنش شاه

در میانه این زد و خورد، یکی از زنان حرمسرای شاه صحنه کتک‌کاری و وحشت را می‌بیند و مستخدم مخصوص را برای پایان دادن به این ماجرا می‌فرستد. سرانجام، درشکه‌چی و جلودار با هوشیاری، جان مجروح سفیر و دخترش را از مهلکه نجات می‌دهند؛ اما آثار روحی و جسمی ماجرا باقی می‌ماند.

واقعه تنها به اینجا ختم نمی‌شود. روز بعد، سفیر آمریکا یادداشتی جدی به وزارت امور خارجه ایران ارسال می‌کند و هشدار می‌دهد در صورت عدم عذرخواهی رسمی، پرچم سفارت پایین کشیده می‌شود و فعالیت‌های دیپلماتیک آمریکا در ایران متوقف خواهد شد. شاه قاجار که اهمیت موضوع را درک می‌کند، یکی از وزرای برجسته، صنیع‌الدوله، را به سفارت آمریکا می‌فرستد تا پیام تاسف و همدردی دربار را ابلاغ کند. ضمناً مسببین واقعه در حضور کارکنان سفارت و جمع، توبیخ و شلاق زده می‌شوند تا مسئله فیصله یابد و با حسن نیت، از بدتر شدن اوضاع دیپلماتیک جلوگیری شود.

پیامدهای حادثه و آغاز رابطه‌ای تازه

این حادثه، هرچند دردناک و ناخوشایند، نقطه عطفی در روابط دو کشور شد. ناصرالدین‌شاه، که متوجه خطر گسست روابط دیپلماتیک با دولت نوظهور آمریکا بود، دستور داد مهری خاص نسبت به بنجامین به خرج دهند. از جمله، مقرر شد ماهیانه مبلغ قابل توجهی به مدرسه دخترانه آمریکایی در تهران کمک شود؛ اقدامی که وجهه آمریکا را نزد اقلیت‌های مذهبی و فرهنگی ایران بازسازی می‌کرد.

بنجامینِ مجروح اما راضی، مأموریتش را ادامه داد و چندین سال در ایران اقامت داشت. خاطرات و گزارش‌های او منبعی یگانه برای شناخت ایران قاجاری از منظری بی‌طرفانه است و رویکردش مبنی بر نزدیک شدن فرهنگی، همزیستی اقلیت‌ها و حمایت از فرهیختگان و مدارس آمریکایی در ایران تاثیرگذار بود.

بنجامین: روایت سفیری که قربانی امنیت حرمخانه شد

بنجامین، برخلاف بسیاری از سفرای قدرت‌های بزرگ که اغلب با نخوت و سلطه‌جویی قدم به ایران می‌گذاشتند، در مواجهه با کشوری با سنت‌ها و ساختار قدرت پیچیده، همواره در پی احترام به این تفاوت‌ها و برقراری ارتباطی انسانی بود. با این حال، بی‌اطلاعی ناچیز از عرف و حرمت حرمخانه، او و خانواده‌اش را به کام حادثه‌ای انداخت که می‌توانست فاجعه‌آمیز باشد اما با حسن‌نیت و تدبیر سیاسی مدیریت شد.

این آشفتگی تاریخی نه تنها گواهی است بر شکنندگی روابط دیپلماتیک، بلکه اهمیت شناخت عمیق از فرهنگ میزبان و پایبندی به آداب و رسوم هر جامعه را گوشزد می‌کند. خاطره تلخ بنجامین اما سرآغازی بود بر دوره‌ای نوین در تعاملات ایران و آمریکا، ارتباطی که سال‌ها بعد، اگرچه بارها دستخوش آزمون و خطا شد، اما همواره در سایه روایاتی این‌چنینی معنا می‌یافت.

حکایت کتک خوردن اولین سفیر آمریکا توسط محافظان حرمسرای ناصرالدین‌شاه، رویدادی پرماجرا و انسانی است که در دل تاریخ روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا ماندگار شد. قصه‌ای از اشتباه، خطر، نجات، پادرمیانی زنان، سیاست‌ورزی شاه و سرانجام مهرورزی به مدرسه‌ای دخترانه؛ همه در بستری از تفاوت فرهنگ‌ها و سیاست جهانی عصر قاجار. این رویداد یادآور اهمیت احترام به حریم‌های اجتماعی و تاریخی، تدبیر دیپلماتیک و ظرفیت بخشش متقابل در صحنه بین‌المللی است

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *