روایت ۴ دهه تهدید؛ چگونه تنگه هرمز تبدیل به اهرم فشار ایران شد

Rate this post

تهدید به بستن تنگه هرمز، یکی از اهرم‌های تهدیدی مهم جمهوری اسلامی ایران در طول تاریخ پس از انقلاب بوده که در مواقع تنش‌های سیاسی و تحریمی علیه ایران شدیدتر و پررنگ‌تر مطرح شده است.

تنگه هرمز، گذرگاهی استراتژیک و حیاتی برای تجارت جهانی انرژی به شمار می‌رود که حدود ۲۰ درصد از نفت جهان از آن عبور می‌کند. جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب ۱۳۵۷، این تنگه را به عنوان نقطه فشار مهم در برابر تحریم‌ها، تهدیدات نظامی و فشارهای سیاسی بین‌المللی مد نظر قرار داده و بارها از تهدید به بستن آن به عنوان ابزار بازدارندگی استفاده کرده است. اما سابقه این تهدید به قبل از انقلاب نیز بازمی‌گردد و در موقعیت‌های حساس تاریخی، این موضوع پررنگ‌تر شده است.

قبل از انقلاب، محمدرضا پهلوی تأکید داشت که تنگه هرمز جایگاه استراتژیک مهمی دارد و ایران باید از طریق استراتژی بازدارندگی کنترل این منطقه را حفظ کند، ولی تهدید به بستن آن به شکل آشکار در مواضع رسمی کمتر شنیده شده است.

اظهارات محمدرضا پهلوی درباره تنگه هرمز

پهلوی تنگه هرمز را «شاهرگ حیاتی» ایران می‌دانست و بارها گفته بود این نقطه برای ایران «مثل مرگ و زندگی» است. او معتقد بود که کنترل این تنگه برای امنیت و اقتصاد ایران ضروری است و ایران اصرار دارد این منطقه زیر کنترل کسانی باشد که با ایران دشمن نباشند.

در مصاحبه‌ای با روزنامه لوموند در تیر ۱۳۵۰، شاه گفت: «آزادی کشتیرانی در آن پهنه آب، آزادی عبور و مرور در تنگه هرمز، از نظر ما جنبه حیاتی دارد و در واقع شاهرگ حیاتی ما را تشکیل می‌دهد».

محمدرضا شاه در دهه ۱۳۵۰ تلاش کرد تا حاکمیت کامل ایران بر تنگه هرمز را تثبیت کند. به همین منظور پایگاه دریایی در بندرعباس ساخت تا بتواند در زمان مقتضی از بستن تنگه به عنوان عامل حفظ امنیت ایران استفاده کند.

او همچنین از عمان خواست تا در بازرسی کشتی‌های عبوری همکاری کند و مهم می‌دانست که منطقه اطراف تنگه تحت کنترل کشورهای دوست ایران باشد.

شاه در حمایت از عمان در جنگ ظفار تأکید کرد که این کمک به هدف حفظ امنیت منطقه و کنترل تنگه هرمز است، چراکه حضور نیروهای متخاصم و «افراد اشتباهی» در منطقه می‌توانست فاجعه به همراه داشته باشد. شاه گفته بود که این منطقه باید خالی از رقابت‌های قدرت‌های خارجی باشد و کشورهای ساحلی خلیج فارس باید با هم همکاری کنند.

محمدرضا پهلوی در همان مصاحبه با لوموند به حق حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی نیز اشاره داشت و استفاده از این جزایر را بخشی از کنترل امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز می‌دانست. او اعلام کرد که این جزایر ایرانی هستند و هیچ کشوری حق دخالت در آن‌ها را ندارد.

پهلوی تنگه هرمز را به مثابه رگ حیاتی ایران توصیف کرد و هشدار داد که اگر این منطقه از کنترل ایران خارج شود، پیامدهای ناگواری مانند غرق شدن نفتکش‌ها و آلوده شدن خلیج فارس می‌تواند رخ دهد.

او  با دیدگاهی راهبردی و استراتژیک تنگه هرمز را قلب امنیت ملی و اقتصادی ایران می‌دانست و در تلاش بود با اقدامات نظامی و دیپلماتیک بر این منطقه تسلط داشته باشد. او بارها بر نقش حیاتی آزاد بودن کشتیرانی و عبور و مرور انرژی در این تنگه تأکید کرد و از دقت و مراقبت شدید برای حفظ حاکمیت در این مسیر سخن گفت.

تمام این اظهارات نشان‌دهنده اهمیت ژئوپلیتیکی تنگه هرمز نزد شاه ایران و نقش آن در سیاست‌های منطقه‌ای و امنیت ملی این کشور بوده است.

دوران بعد از انقلاب اسلامی

در سال‌های جنگ ایران و عراق، ایران اولین بار تهدید به بستن تنگه هرمز را به صورت ملموس و علنی اعلام کرد. به ویژه در مهر ۱۳۶۲، اکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران اعلام کرد که ایران با توپخانه و امکانات نظامی خود می‌تواند عبور از تنگه هرمز را عملاً مسدود کند: «ما با کلاشینکف هم می‌توانیم تنگه هرمز را ببندیم».

در آبان همان سال، زمانی که عراق از هواپیماهای بمب‌افکن سوپر اتندر فرانسه علیه تأسیسات ایران استفاده کرد، تهدید ایران به بستن تنگه هرمز به عنوان واکنشی جدی مطرح شد.

موضوع تهدید به بستن تنگه هرمز در بهمن ماه سال ۱۳۶۲ بار دیگر تکرار شد. در این زمان، آیت‌الله خامنه‌ای سخنرانی کرد که «ما همیشه از ابتدا گفتیم و خواهیم گفت تا زمانی که کشتی‌های ما بتوانند از تنگه هرمز عبور کنند، با هیچکس کاری نمی‌کنیم.» اما همزمان ایران تهدید کرد، اگر عراق با حملات خود صادرات نفت ایران را قطع کند، ایران نیز تنگه هرمز را به روی همه کشورهای صادرکننده منطقه خواهد بست.

همچنین در اواخر دهه ۶۰، ایران سه زیردریایی تهاجمی از روسیه خرید که ماموریت مهم آنها کنترل این تنگه بوده است. فرمانده نیروی دریایی در سال ۱۳۶۹ این وظیفه را اعلام کرد که نشانه جدیت ایران در استفاده از این تهدید است.

در این سال‌ها، در کنار تحریم‌ها و فشارهای سیاسی بین‌المللی، ایران بارها هشدار داد که کنترل تنگه هرمز را در اختیار دارد و هر نوع تجاوز به منافع خود می‌تواند منجر به بستن آن شود.

مثال بارز آن، اظهارات سردار یحیی رحیم صفوی در سال ۱۳۸۵ بود که تأکید کرد تنگه هرمز نقطه کنترل و فشار اقتصادی بر قدرت‌های خارجی است و ایران توانایی و اراده بستن آن را دارد.

با افزایش تحریم‌ها و فشارهای آمریکایی پس از خروج این کشور از توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۸، ایران بار دیگر تهدید کرد که در صورت ممانعت از صادرات نفتش، صادرات نفت هیچ کشوری از منطقه نیز عبور نخواهد کرد.

حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور در سال ۱۳۹۷ در سخنرانی خود بیان کرد: «اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری صادر نخواهد شد» که پیام روشن تهدید به بستن تنگه هرمز به شمار می‌رود.

این تهدیدها همراه بود با رزمایش‌های نظامی، آزمایش موشکی و افزایش حضور ناوهای جنگی آمریکایی در منطقه که نشان‌دهنده افزایش تنش‌ها و جدیت ایران در اعلام این پیش‌شرط‌ها است.

بعد از جنگ 12 روزه

بعد از جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۲، موضوع تهدید به بستن تنگه هرمز بارها و با شدت بیشتری مطرح شد که واکنش‌های داخلی و خارجی گسترده‌ای را به دنبال داشت. ایران که حملات مستقیم اسرائیل و ایالات متحده را تجربه کرده بود، در شرایطی قرار داشت که گزینه‌های دفاعی و تلافی‌جویانه متعددی را روی میز داشت. یکی از گزینه‌های جدی ایران، بستن تنگه هرمز به‌عنوان شاهراه حیاتی نفت جهان بود.

کارشناسان نظامی و امنیتی در ایران بارها اعلام کردند که نیروهای مسلح ایران آماده واکنش سریع و موثر به هرگونه تهدید هستند و در صورت لازم، بستن تنگه هرمز می‌تواند به صورت عملی در دستور کار قرار گیرد. این تهدیدات به‌ویژه زمانی جدی‌تر شد که تنش‌ها در منطقه به اوج رسید و تهدید به حمله نظامی از سوی ایالات متحده افزایش یافت.

تحلیلگران غربی و بین‌المللی نسبتا به توان ایران برای بستن کامل و طولانی‌مدت تنگه شک داشتند، ولی پذیرفتند که ایران با استفاده از موشک‌های کوتاه‌برد، پهپادهای رزمی، قایق‌های تندرو و مین‌گذاری، می‌تواند اختلال قابل‌توجهی در عبور و مرور کشتی‌ها ایجاد کند. از سوی دیگر برخی تحلیلگران تأکید کردند که انسداد کامل تنگه هرمز می‌تواند منجر به واکنش شدید نظامی کشورهای غربی و حتی چین شود، لذا ایران احتمالا این گزینه را تنها زمانی عملی خواهد کرد که وارد یک درگیری نظامی تمام‌عیار شود.

در داخل ایران نیز واکنش‌ها ترکیبی از حمایت از حق دفاع و هشدار نسبت به پیامدهای گسترده اقتصادی و سیاسی این اقدام بود. برخی نمایندگان مجلس تأکید کردند بسته شدن تنگه هرمز می‌تواند به عنوان اهرم فشار موثر باشد اما منوط به تهدیدات مستقیم و تجاوز نظامی دشمن است. نیروهای مسلح اعلام کردند در حالت آماده‌باش کامل قرار دارند و گزینه بستن تنگه را در شرایط حساس در نظر گرفته‌اند.

بازارهای جهانی نفت و انرژی پس از این دوره تنش، نوسانات شدیدی را تجربه کردند و تحلیلگران پیش‌بینی کردند بستن یا حتی ایجاد اختلال در تنگه هرمز، می‌تواند قیمت نفت را به شدت افزایش دهد و شوک بزرگی به اقتصاد جهانی وارد کند.

این مجموعه واکنش‌ها و تهدیدها نشان می‌دهد که پس از جنگ ۱۲ روزه، بستن تنگه هرمز به عنوان یک گزینه جدی نظامی-سیاسی در برابر تهدیدات خارجی ایران بارها و با پیچیدگی بیشتر مطرح شد و تبدیل به نقطه کانونی تنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی گردید.

سابقه تهدید به بستن تنگه هرمز در ایران ریشه‌ای طولانی و فراتر از جمهوری اسلامی دارد اما از بعد از انقلاب، این تهدید به ابزار بازدارنده سیاسی-نظامی کلیدی تبدیل شده است. این تهدید در شرایط اوج گرفتن تنش‌ها، جنگ‌ها و تحریم‌های نفتی پررنگ‌تر شده و ایران همواره توان نظامی و استراتژیک کنترل این تنگه را در اختیار داشت، هرچند بستن کامل آن به علت پیامدهای گسترده جهانی، تاکنون عملی نشده است. این تهدید همچنان در سیاستگذاری و دیپلماسی ایران نقش دارد و یکی از کانون‌های اثرگذاری ایران در منطقه و جهان است.

 

 

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *