زندگی غمانگیز یکی از ثروتمندترین زنان جهان

کریستینا اوناسیس، وارث امپراتوری کشتیرانی یونانی و یکی از ثروتمندترین زنان جهان در زمان خود، زندگیای پر از تنهایی و ناامیدی داشت. بر اساس گفتههای جورج وامواکیدیس، دوست و معتمد نزدیک او، کریستینا با وجود ثروت عظیمش، برای فرار از تنهایی به پرداخت پول به دیگران برای همراهی با خود روی میآورد.
زندگی در سایه ثروت
کریستینا اوناسیس، متولد 1950 در نیویورک، تنها دختر آریستوتل اوناسیس، غول کشتیرانی یونانی، بود. او در خانوادهای بزرگ شد که ثروت و قدرت در آن موج میزد، اما این ثروت نتوانست خلأهای عاطفی زندگیاش را پر کند. پس از مرگ پدرش در 1975، کریستینا کنترل امپراتوری خانوادگی را به دست گرفت، اما به گفته وامواکیدیس، او هرگز از این مسئولیت لذت نبرد. او اغلب احساس میکرد که اطرافیانش به دلیل ثروتش به او نزدیک میشوند، نه به خاطر شخصیتش. این موضوع باعث شد که کریستینا به افراد کمی اعتماد کند و در روابطش با احتیاط عمل کند.
تنهایی و تلاش برای ارتباط
جورج وامواکیدیس، که سالها دوست نزدیک کریستینا بود، در مصاحبهای با الپایس فاش کرد که کریستینا برای فرار از تنهایی، گاهی به افرادی پول پرداخت میکرد تا در کنارش بمانند. او میگفت: «کریستینا از تنهایی وحشت داشت. او حاضر بود هر قیمتی بدهد تا کسی کنارش باشد، حتی اگر این همراهی واقعی نبود.» این رفتار نشاندهنده عمق انزوای عاطفی او بود. با وجود زندگی لوکس، سفرهای جهانی و مهمانیهای پرزرقوبرق، کریستینا اغلب احساس پوچی میکرد. وامواکیدیس افزود که او در جستوجوی عشق واقعی بود، اما به ندرت آن را یافت.
روابط عاطفی ناکام
زندگی عاشقانه کریستینا پر از شکستهای دردناک بود. او در مجموع چهار بار ازدواج کرد، اما هیچکدام از این ازدواجها پایدار نماندند. اولین ازدواج او با جوزف بول، یک تاجر آمریکایی، در سال 1970 به جدایی انجامید. ازدواج دوم او با الکساندر آندریادیس، وارث یک خانواده کشتیرانی رقیب، نیز به دلیل اختلافات خانوادگی به سرعت پایان یافت. ازدواج سوم او با سرگئی کوزوف، یک مقام شوروی، با مشکلات سیاسی و اجتماعی همراه بود و سرانجام ازدواج چهارم او با تیری روسل در سال 1984 نیز به جدایی منجر شد. این شکستهای پیدرپی، اعتماد کریستینا به روابط را کاهش داد و به گفته وامواکیدیس، او را به این باور رساند که «مردان فقط به دنبال پول او هستند.»
مبارزه با افسردگی و اعتیاد
کریستینا در طول زندگیاش با افسردگی شدید و اعتیاد به الکل و داروهای آرامبخش دستوپنجه نرم میکرد. مرگ مادرش، آتینا، در سال 1973 و مرگ برادرش، الکساندر در یک سانحه هوایی در همان سال، ضربههای عاطفی بزرگی به او وارد کرد. این فقدانها، همراه با فشار مدیریت امپراتوری خانوادگی و زندگی در مرکز توجه عمومی، سلامت روان او را به شدت تحت تأثیر قرار داد. وامواکیدیس میگوید: «کریستینا همیشه در جستوجوی آرامش بود، اما هرگز آن را نیافت. او احساس میکرد که هیچکس او را به خاطر خودش دوست ندارد.» مصرف بیش از حد داروهای آرامبخش در نهایت به مرگ او در سال 1988 در سن 37 سالگی منجر شد، که بهطور رسمی به دلیل حمله قلبی اعلام شد، اما شایعات درباره خودکشی یا مصرف بیش از حد دارو همچنان وجود دارد.

کریستینا در عمارتهای مجلل، قایقهای تفریحی و هتلهای لوکس زندگی میکرد، اما این تجملات نتوانست جای خالی ارتباطات عمیق انسانی را پر کند.
زندگی لوکس اما خالی از شادی
کریستینا در عمارتهای مجلل، قایقهای تفریحی و هتلهای لوکس زندگی میکرد، اما این تجملات نتوانست جای خالی ارتباطات عمیق انسانی را پر کند. او اغلب به جزیره خصوصی خانوادگیاش در اسکورپیوس پناه میبرد، اما حتی آنجا نیز احساس تنهایی میکرد. وامواکیدیس تعریف میکند که کریستینا در مهمانیهای بزرگ، با وجود حضور افراد مشهور و ثروتمند، اغلب کنار میکشید و با او به گفتوگوهای خصوصی میپرداخت. او میگفت: «این آدمها برایم اهمیتی ندارند، جورج. فقط تو برایم واقعی هستی.» این جملات نشاندهنده عمق تنهایی او در میان جمع بود.
ارث و مسئولیتهای سنگین
پس از مرگ پدرش، کریستینا نهتنها ثروت عظیمی به ارث برد، بلکه مسئولیت مدیریت بنیاد اوناسیس و شرکتهای کشتیرانی را نیز بر عهده گرفت. او که در 25 سالگی این نقش را پذیرفت، با فشارهای زیادی از سوی شرکای تجاری و انتظارات عمومی مواجه بود. به گفته وامواکیدیس، او از این مسئولیتها متنفر بود و ترجیح میداد زندگی سادهتری داشته باشد. این فشارها، همراه با فقدانهای شخصی، او را به سمت انزوا و افسردگی سوق داد.