شبهای پرشور فرات: قیام مردم عراق به رهبری آیتالله شیرازی و نقش ثوره العشرین

تابستان سال ۱۲۹۹ هجری شمسی بود. در میان نخلهای خمیدهای که سالها شاهد رنج و شادی مردم عراق بودند، نسیم گرمی میوزید و گویی خبر از طوفانی بزرگ میداد. عراق، سرزمینی که روزگاری مهد تمدن و فرهنگ بود، اکنون زیر سایه سنگین چکمههای سربازان انگلیسی نفس میکشید.
انگلیسیها، پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، با وعدههای فریبنده و نیروی نظامی، کنترل شهرهای اصلی عراق را به دست گرفته بودند. آنها در ظاهر خود را حامی مردم نشان میدادند، اما در عمل، هر روز سختگیری و ستم بیشتری بر مردم روا میداشتند. مالیاتهای سنگین، تصاحب زمینها و تحمیل قوانین بیگانه، زندگی را بر مردم سخت کرده بود.
در کوچه پس کوچههای نجف و کربلا، زمزمههای نگرانی و انتظار به گوش میرسید. مردم، زیر بار ستم انگلیسیها خمیده بودند، اما هنوز جرقهای از امید در دلشان زنده بود. بزرگان طوایف، به اجبار انگلستان، اوراقی را امضا میکردند که در باطن، اعتراف به قیمومیت انگلیس بر عراق بود. اما مردم عراق، به ویژه جوانان و دانشآموختگان حوزههای علمیه، از این وضعیت خسته شده بودند.
آیتالله شیرازی: چراغ هدایت در تاریکی
در میان این آشفتگی، آیتالله سید محمدتقی شیرازی، مرجع تقلید بزرگ و عالمی که سالها در کربلا به تدریس و تربیت شاگردان مشغول بود، در خانه ساده خود نشسته بود. پنجره رو به حیاط کوچک خانه، رو به کوچهای باز میشد که هر روز شاهد عبور سربازان انگلیسی و نگرانی مردم بود.
آیتالله شیرازی، مردی آرام و باوقار بود. چهرهاش حکایت از سالها رنج و صبر داشت. او میدانست که دیگر زمان سکوت گذشته است. مردم عراق نیاز به رهبری داشتند که شجاعانه در برابر ستم بایستد.
یک روز، در حالی که جمعی از علما و بزرگان شهر در خانه او گرد آمده بودند، با صدایی آرام اما قاطع فتوا داد:
«مبارزه با اشغالگران انگلیسی، واجب شرعی است. هرکس توانایی دارد، باید در این راه بایستد.»
این فتوا، همچون شعلهای در میان انبوه هیزم خشک، روحیه مبارزه را در میان مردم عراق برافروخت. خبر فتوا به سرعت در شهرها و روستاها پیچید و مردم را برای قیام آماده کرد.
طلوع انقلاب: ثوره العشرین و سازماندهی مردم
صبح روز نهم تیرماه ۱۲۹۹، شهر کربلا با شور و هیجان بیسابقهای بیدار شد. زنان و کودکان، پشت پنجرهها ایستاده بودند و با چشمانی پر از امید، مردان خود را بدرقه میکردند. در میدان اصلی شهر، جوانان شجاع عراقی به رهبری علمای دین جمع شده بودند. این جوانان، همان “ثوره العشرین” بودند؛ گروههایی که در دل انقلاب، نقش پیشگام و سازماندهنده را بر عهده داشتند.
عشره الثورین، ترکیبی از جوانان دانشجو، طلبههای حوزههای علمیه، فرزندان عشایر و حتی کارگران و کشاورزان بودند. آنها با ایمان و ارادهای استوار، به قلب مبارزه تبدیل شدند. شعارهای «اللهاکبر» و «مرگ بر استعمار» در هوا طنین انداخت و مردم را به همدلی و اتحاد فرا خواند.
در این میان، انگلیسیها با لبخندی تحقیرآمیز، تصور میکردند که این شورش نیز مانند بسیاری دیگر، به زودی خاموش میشود. اما این بار، مردم با ایمان و ارادهای استوار، در برابر توپ و تفنگ ایستادند. رهبری آیتالله شیرازی، به این قیام جان تازهای بخشید. او در کنار مردم بود، با آنان همدردی میکرد و با سخنان آتشین خود، روحیه مبارزه را در دلها زنده نگه میداشت.
آتش و خون در راه آزادی: مقاومت و سازماندهی عشره الثورین
مقاومت مردم عراق، انگلیسیها را غافلگیر کرد. ارتش بریتانیا با توپخانه و سربازان مجهز، وارد شهر شد و به خانهها حمله کرد. آنها هر کس را که سر راه خود میدیدند، بدون تفاوت زن و کودک و پیر، به خاک و خون میکشیدند. خانهها به آتش کشیده شد، اموال مردم غارت شد و بسیاری از بزرگان و علمای شهر دستگیر شدند.
اما در این میان، “ثوره العشرین” نقش سازماندهی و پشتیبانی از مبارزان را بر عهده داشتند. آنها با تشکیل گروههای کوچک و شبکههای ارتباطی، به توزیع غذا، انتقال پیامها و ایجاد هماهنگی میان مناطق مختلف پرداختند. جوانان عشره الثورین، با چوب و سنگ و سلاحهای ابتدایی، در برابر ماشینهای زرهی و هواپیماهای جنگی مقاومت کردند.
زنان و کودکان نیز در پناه نخلها و خانههای ویران، غذا و آب برای مبارزان میآوردند. اختلافات طایفهای و رقابتهای داخلی گاهی دست و پاگیر میشد؛ اما رهبری آیتالله شیرازی و اتحاد جوانان، همچون چراغی در تاریکی، راه را به مردم نشان میداد.
تشکیل حکومت انقلابی و نقش عشره الثورین
در اوج قیام، آیتالله شیرازی با تشکیل مجلس انقلاب و انجمنهای محلی، نخستین حکومت اسلامی معاصر را در شهر کربلا تأسیس کرد. این حکومت، متکی بر مشارکت گسترده مردم، عشایر و به ویژه جوانان ثوره العشرین بود که با سازماندهی و روحیه انقلابی خود، به ستون اصلی مقاومت تبدیل شدند.
عشره الثورین، با انتشار اعلامیهها، برگزاری جلسات و هماهنگی میان گروههای مختلف، توانستند بخش بزرگی از مناطق عراق را به کنترل خود درآورند. آنها با ایجاد کمیتههای نظم و امنیت، از جان و مال مردم دفاع میکردند و در برابر سیاستهای استعماری انگلیس ایستادگی میکردند.
در این میان، اختلافات داخلی و نفوذ عوامل انگلیس، گاهی باعث تفرقه میشد؛ اما رهبری آیتالله شیرازی و پایمردی عشره الثورین، مانع از فروپاشی اتحاد مردم شد.
مقاومت مردم عراق، هرچند سرشار از شجاعت و فداکاری بود، اما در برابر قدرت نظامی و تسلیحات پیشرفته انگلیسیها، دچار فرسایش شد. شهرها یکی پس از دیگری سقوط کردند. خانهها ویران شدند و کوچهها پر از غبار و خون بودند. سربازان انگلیسی، با خشونت هرچه تمامتر، به خانهها و مساجد حمله میکردند و هر کس را که مقاومت میکرد، دستگیر یا کشته میکردند.
با این حال، مردم و به ویژه جوانان ثوره العشرین، هرگز تسلیم نشدند. آنها با استفاده از راههای مخفی و تونلهای قدیمی، به انتقال پیام و کمکرسانی به مناطق محاصرهشده ادامه میدادند. زنان و کودکان، با خلاقیت و شجاعت، غذا و آب و دارو را به دست مبارزان میرساندند. در دل تاریکی شبهای محاصره، زمزمههای امید و دعا، روحیه مردم را زنده نگه میداشت.
آیتالله شیرازی، با وجود خطر دستگیری، همچنان در میان مردم بود. او در جلسات مخفی، به مردم امید میداد و آنان را به صبر و مقاومت دعوت میکرد. سخنان او، همچون شعلهای کوچک در دل تاریکی، روشنایی بخش راه مردم بود. حتی زمانی که خبر دستگیری و تبعید او به گوش میرسید، مردم باز هم امید خود را از دست نمیدادند.
قیام مردم عراق، در نهایت با شکست نظامی مواجه شد. انگلیسیها کنترل شهرها را به دست گرفتند و بسیاری از رهبران و مبارزان دستگیر شدند. اما این شکست، سرآغاز آگاهی و اتحاد بیشتر مردم عراق بود. مردم دریافتند که تنها با اتحاد و ایمان میتوان در برابر ستم ایستادگی کرد.
ثوره العشرین، با وجود پراکندگی، همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدادند. آنها در روستاها و شهرها، به آموزش جوانان و تقویت روحیه مقاومت میپرداختند. اعلامیهها و پیامهای امیدبخش، همچنان در میان مردم دست به دست میگشت. حتی در زندانها، مبارزان با شعر و سرود و دعا، روحیه خود و دیگران را حفظ میکردند.