شیخ علی استرآبادی ، مجتهدی که مخترع دزدگیر بود

Rate this post

در میان روحانیون عصر قاجار، کمتر کسی را می‌توان یافت که نام او نه صرفاً به خاطر تالیفات فقهی و حوزوی، بلکه به دلیل اختراعات و ابتکارات مکانیکی در حافظه تاریخ ماندگار شده باشد. یکی از استثناهای بزرگ این قاعده، حاج شیخ علی شریعتمدار استرآبادی است؛ روحانی‌ای که در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری در دزاشیب شمیران زندگی می‌کرد و هم به واسطه آثار علمی‌اش شناخته شد و هم با ذهن خلاقش توانست ابزارهایی بسازد که برای مردم هم عصر خود شگفت‌انگیز بود.

شیخ علی کیست؟ جایگاه علمی و حوزوی

شیخ علی شریعتمدار، همان‌طور که از نام خانوادگی‌اش برمی‌آید، ریشه‌ای استرآبادی داشت. او در خانواده‌ای مذهبی و اهل علم پرورش یافت و از همان نوجوانی راه حوزه‌های علمیه را در پیش گرفت.
تحصیلات مقدماتی‌اش را در زادگاه خود گذراند، اما مانند بسیاری از عالمان زمان، برای تکمیل دانش به تهران آمد. عصر ناصری، پایتخت ایران به تدریج به مرکز اصلی علوم دینی و حوزوی بدل می‌شد و بسیاری از طلاب برجسته در مدارس علمیه تهران حضور داشتند.
علی شریعتمدار استرآبادی در تهران و نجف نزد اساتیدی چون پدرش محمدجعفر شریعتمدار استرآبادی (درگذشت ۱۲۶۳ق)، ملا علی کنی (درگذشت ۱۳۰۶ق)، صاحب جواهر (درگذشت ۱۲۶۶ق)، شیخ مرتضی انصاری (درگذشت ۱۲۸۱ق)، شیخ محسن خنفر (درگذشت ۱۲۷۰ق) و شیخ مشکور (درگذشت ۱۲۷۲ق) درس آموخت. او اجازه اجتهاد و روایت از محمدقاسم بن محمد نجفی و اجازه روایت از شیخ انصاری داشت.

شیخ علی در میان هم‌درسان خود به سرعت به دلیل هوش فراوان و تسلطش بر متون فقهی شناخته شد. او آثار متعددی در زمینه‌های فقه و اصول نگاشت. شمار آثارش را تا ۷۰ عنوان ذکر کرده‌اند؛ عددی قابل توجه حتی برای بزرگترین مجتهدان هم عصرش. با این حال، بر خلاف بسیاری از فقها که نام‌شان تنها با رساله‌ها و کتاب‌ها ثبت شده، نام شیخ علی با اختراع و خلاقیت مکانیکی جاودانه شد.

دزاشیب؛ زمینه‌ای برای تجربه

از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری، شمیران و محلات اطراف چون دزاشیب و تجریش، هنوز بیشتر باغستان‌هایی سرسبز بودند که طبقات مختلف اجتماعی در آن زندگی می‌کردند؛ هم درباریان قاجار و اعیان شهر، و هم روحانیون و کشاورزان. شیخ علی در همین فضا، باغی در دزاشیب داشت. در گوشه آن باغ، نمازخانه کوچکی برای باغبانان ساخت که بعدها به «مسجد شیخ علی» معروف شد.
این مسجد کوچک ــ که تنها شصت متر مربع مساحت داشت ــ ظرفیتی فراتر از یک عبادتگاه پیدا کرد: مأمن قصه‌های محلی و خاطرات حیرت‌انگیز. مردم دزاشیب تا سال‌ها نام حاج شیخ علی را نه با رساله‌های فقهی بلکه به‌واسطه دستگاه‌ها و اختراعاتی که در همان باغ ساخته بود، به یاد می‌آوردند.

اختراعات متفاوت یک روحانی

در فضایی که ایرانِ قاجار هنوز با بسیاری از مظاهر تمدن جدید بیگانه بود، مخترعی در لباس روحانی قدم به میدان گذاشته بود که ابتکاراتش نوعی تضاد شیرین با تصویر ذهنی مردم از «شیخ» داشت.

۱. ساعت «شب‌کوک»
شاید امروزه دستگاه‌های هشداردهنده و دزدگیر پدیده‌ای عادی باشند، اما در نیمه قرن نوزدهم، تصور ساخت وسیله‌ای که ورود بیگانه به باغ را تشخیص دهد، شگفت‌انگیز بود. ساعت مکانیکی «شب‌کوک» اختراع شیخ علی بود که به محض ورود دزد یا غریبه، صدا تولید می‌کرد و اهالی را باخبر می‌ساخت.
این ساعت نه تنها مورد استفاده اهالی دزاشیب قرار گرفت، بلکه در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان اثر ناظم‌الاسلام کرمانی نیز ثبت شد:
«اسم آن ساعت شب‌کوک بود، طوری عمل می‌کرد که هر کس آن اسم را می‌دانست بی‌خطر می‌گذشت و الا به چنگ ساعت گرفتار می‌شد. آن ساعت را در دزاشیب شمیران ساخت که همه رجال دولت مشاهده کردند.»

۲. تفنگ ته‌پر
اختراع بزرگ‌تر او، ساخت تفنگ ته‌پر بود. تا آن روز بیشتر سلاح‌ها را از دهانه لوله پر می‌کردند؛ ابتکاری ساده اما زمان‌بر. تفنگ ته‌پر اما سرعت عمل را بیشتر می‌کرد و از لحاظ عملیاتی برتری داشت.
روایت است که آوازه این تفنگ به دربار قاجار رسید و حتی ناصرالدین‌شاه شخصاً برای دیدن آن به دزاشیب رفت. شاه که خود علاقه‌ای بسیار به اسلحه و شکار داشت، این تفنگ را امتحان کرد و از کارکرد آن شگفت‌زده شد. نقل شده که در وصف شیخ علی گفته بود: «این آقا از ابوعلی سینا هم گذرانیده است.» این جمله نشان می‌دهد ناصرالدین‌شاه تا چه اندازه از ابتکار شیخ علی متعجب و در عین حال تحت تأثیر قرار گرفته بود.


۳. طرح‌های بلندپروازانه
شیخ علی صرفاً به ساعت و تفنگ بسنده نکرد. او همچون مخترعان بزرگ جهان، ذهنی مملو از طرح‌های آینده‌نگرانه داشت:
طرح بالا کشیدن آب از چاه: ایده استفاده از طنابی ۲۵ ذرعی برای بیرون کشیدن آب از چاهی با عمق ۵۰ ذرع.
انتقال آب از توچال به تهران: او معتقد بود می‌تواند آب کوه‌های توچال را به پایتخت برساند و حتی یخ آن را برای تابستان‌ها ذخیره کند.
کالسکه جنگی خودکار: شگفت‌انگیزترین ایده‌اش ساخت وسیله‌ای بود شبیه به تانک یا خودرو زرهی. کالسکه‌ای که پس از کوک شدن، مسافتی را طی کند، بایستد، درهایش باز شود و توپ‌هایی شلیک کند، و سپس بازگردد. این تصویر در حقیقت پیش‌نمونه ذهنی وسایل خودکار جنگی در جهان بود.
ناصرالدین‌شاه که به این ایده گوش داد، با خنده پاسخ داد:
«ما جز رعیت با کسی جنگ نداریم و به اندازه آنها هم توپ داریم.»
این پاسخ، در واقع مهر پایانی بود بر آرزوی شیخ علی برای تحقق اختراع بزرگش.

ظهور چنین شخصیتی در بستر عصر ناصری بی‌ارتباط با شرایط اجتماعی آن روزگار نبود. ایران زمانه ناصرالدین‌شاه، در حال آشنایی با مظاهر تمدن غربی بود. تلگراف، چاپ سنگی، دوربین عکاسی و ابزارهای فناورانه به تدریج وارد می‌شدند. در همین فضا، تلاش‌های شخصی مانند شیخ علی نوعی جلوه بومی از پذیرش یا بازاندیشی نسبت به «فن و صنعت» بودند.
این نکته نیز اهمیت دارد که مردی با چنین ذوق مکانیکی، روحانی و فقیه بود. در جامعه‌ای که عموماً عالمان دینی را صرفاً در مقام درس و بحث می‌دیدند، این ترکیب تضادی جالب پدید آورد؛ تا جایی که مردم او را با لقب‌هایی چون «روحانی مخترع» یا «مخترع دزاشیب» می‌شناختند.

سرانجام مردی با دو چهره

پس از ناامیدی از حمایت دولت و بی‌توجهی ناصرالدین‌شاه، شیخ علی راهی مازندران شد. او در آنجا به کشاورزی و رعیتی پرداخت. به نظر می‌رسد آخرین سال‌های زندگی‌اش با آرامش و بی‌هیاهو گذشت و دیگر خبری از شگفتی‌آفرینی‌های جدیدش به گوش نرسید.
با این حال، نام و یادش در خاطرات مردم تهران و شمیران ماندگار شد. مسجد کوچک او هنوز پابرجاست و هر کس وارد دزاشیب شود، می‌تواند بر سر در آن مسجد نام «شیخ علی» را ببیند؛ نامی که نه تنها با عبادت و دیانت، بلکه با نوآوری و خلاقیت پیوند خورده است.
میراث او را می‌توان در سه سطح جمع‌بندی کرد:
میراث علمی و فقهی: بیش از هفتاد اثر که اگرچه امروز کمتر شناخته شده‌اند، اما نشان از مقام اجتهادی و جایگاه عالمانه او دارد.
میراث فناورانه و محلی: اختراعاتی چون ساعت «شب‌کوک» و تفنگ ته‌پر که نشان‌ می‌دهد او جلوتر از زمانه خود می‌اندیشید.
میراث نمادین و فرهنگی: قصه‌های او در حافظه مردم دزاشیب زنده است و مسجد کوچک او همچنان شاهد حضور مردمی است که بی‌آنکه بدانند، در سایه نام یک روحانی مخترع نماز می‌خوانند.
اینک پس از گذشت نزدیک به دو قرن، شیخ علی شریعتمدار را شاید بتوان نمونه‌ای ابتدایی از عالِم مخترع ایرانی دانست؛ شخصیتی که هم در فقه دست داشت و هم در فناوری. اگرچه شاه و دولت قاجار او را جدی نگرفتند، اما نام او به عنوان نشانه‌ای از تلاش بومی در مسیر تجدد و صنعت در حافظه تاریخی ایران ماندگار شد.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *