قاضی پیادهرو | شهرت مردی که درباره «راه رفتن شما» نظر میدهد!

در پیادهروهای شلوغ منهتن، جایی که هر قدم رقص ظریفی از نظم و هرجومرج است، کامرون روه، جوان ۲۱سالهای از سینسیناتی، بهعنوان یک قاضی خودخوانده خیابانها ظاهر شده است. او با گوشی هوشمندش، مثل یک کارگردان، حرکت عابران را فیلم میگیرد و با طنزی گزنده، سبک راهرفتن آنها را نقد میکند. با ۱.۴ میلیون دنبالکننده در تیکتاک، روه بخشی از موج جدید منتقدان غیرسنتی است که از چوبهای پارک ملی تا بشقابهای مهمانی را امتیاز میدهند. اما برای او، پیادهرو میدان نبرد است و هر عابر پیاده، یک داستان.
شکار تکشاخ: کشف یک قدمزن کامل
تابستان گذشته، در خیابان پنجم نزدیک تقاطع سیوچهارم، روه یک «تکشاخ» دید: مرد مسنی با کتانی و کولهپشتی که با سرعتی برقآسا، مثل یک رقصنده حرفهای، از میان عابران کندرو میلغزید. روه با هیجان میگوید: «حرکتش بینقص بود، مثل یک ماشین تنظیمشده!» او با ۱.۴ میلیون دنبالکننده، حالا ستارهای در نقد پیادهروی است، اما نه اولین. مت باس، ۳۰ساله از لانگ آیلند، دو ماه زودتر سری «پیادهروهای بد» را شروع کرد و حالا به صدمین ویدیو نزدیک میشود.
قانونگذار پیادهروها: آموزش در میان شلوغی
در پارک واشنگتن اسکوئر، روه گوشی به دست، مثل یک مربی، عابران را ارزیابی میکند. مردی با سگش که به سمت راست میچسبد، ۷.۵ از ۱۰ میگیرد. «اگر پاشنهبلند داری یا کالسکه هل میدی، من با ملایمت قضاوت میکنم». اما برای کسانی که بیتوجه به اطراف راه میروند یا معلولیت ندارند، سختگیر است. او بهعنوان مدیر جامعه اپلیکیشن WeWard – که با حمایت ونوس ویلیامز، پیادهروی را به بازی تبدیل میکند – میخواهد قوانین جهانی برای حرکت در شهرها بسازد: به راست بچسب، سرعتت را حفظ کن، حواست به اطراف باشد.
گناهان کبیره پیادهرو: از عاشقانه تا حواسپرتی
روه و من، در پیادهروی دو نفره، خودمان قانون را میشکنیم. کمی جلوتر، سه نفر کل عرض پیادهرو را گرفتهاند. «این بزرگترین جرم است، بیملاحظگی محض!» روه میگوید. زوجهایی که دست در دست، مسیر را بند میآورند، بدترند: «عشق خوبه، اما جای مناسبش اینجا نیست!» بدتر از همه، «گردنشکنها» هستند – کسانی که غرق گوشی، بیخبر از جهان راه میروند. توقفهای ناگهانی، مثل ترمز وسط مترو، یا والدینی که بچههایشان را رها میکنند تا پیادهرو را به هم بریزند، هم در لیست سیاه او هستند. بدترینها؟ گردشگرانی که با چمدان مسیر را مسدود میکنند یا عابرانی که از فروشگاه بیرون میجهند و بدون نگاه، وسط راه میایستند.
رویای یک شهر روان: از نیویورک تا لندن
روه، که به واشنگتن و فیلادلفیا سفر کرده، میگوید نیویورکیها بهترین پیادهروها را دارند: «واشنگتن؟ معمولی بود!» حالا هدفش لندن است، شهری که پیادهروهایش به دلیل تفاوتهای فرهنگی، آشوب محض است. او چالش میدهد: «گوشی رو کنار بذارید، گم بشید، شهر رو حس کنید.» برای روه، پیادهروی فقط حرکت نیست؛ راهی برای حضور در لحظه است. او میخواهد نسلش، که بخشی از جوانیاش را در قرنطینه کووید از دست داد، دوباره با جهان واقعی ارتباط برقرار کند.