مباحث امروز درباره انتقال پایتخت؛ تکرار تاریخ یا مقابله با بحران نو؟

در روزهای اخیر بحث انتقال پایتخت بار دیگر در میان مقامات رسمی کشور داغ شده و آنها با تأکید بر ضرورت این تغییر، نقطهنظراتشان را مطرح میکنند؛ اما این دغدغه در ایران امر تازهای نیست. پیشینه این موضوع به دورهای بازمیگردد که کشور در شرایط بحرانی و پرآشوب جنگ جهانی اول به سر میبرد و انتقال پایتخت از تهران به اصفهان برای نخستین بار در اواخر دوره قاجار مطرح شد. حالا این روایت تاریخی به عنوان بخش جذابی از تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در آن دوره حساس، بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است.
در دوران جنگ جهانی اول، ایران به رغم اعلام بیطرفی، میدانی برای رقابت و حضور نیروهای خارجی از جمله روسیه، بریتانیا و آلمان شد. اندیشه انتقال پایتخت ابتدا در یکی از روزنامههای استانبول به نام «خاور» مطرح شد که توسط دموکراتهای متمایل به آلمان هدایت میشدند. هدف آنها بهرهبرداری از موقعیت برای مقابله با نفوذ روسها و انگلیسیها بود. این طرح نه فقط سیاسی بلکه نمادی از درگیریهای قدرت و تلاش برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران بود.
با پیشروی ارتش روسیه به سوی تهران در سال 1294 هجری شمسی (معادل جنگ جهانی اول)، فضای شهر به شدت متشنج شد. بسیاری از رجال، نمایندگان مجلس و حتی شخص احمدشاه، شاه ایران، ترسیده از تهاجم روسها، تصمیم به کوچ دستهجمعی از تهران گرفتند و در فضای حرکتی تاریخی، پیام رسمی شاه برای انتقال موقت پایتخت به اصفهان از مجلس قرائت شد. این تصمیم حتی منجر به تشکیل کمیته دفاع ملی در قم و تشدید مقاومت سیاسی و نظامی شد. با این وجود، فشارهای متفقین (روس و انگلیس) که شاه و دولت را تحت فشار گذاشته بودند، باعث شد احمدشاه پس از مذاکرات و تهدیدات گسترده، از این تصمیم منصرف شود و پایتخت تهران باقی بماند.
بنابراین، آنچه در جنگ جهانی اول به عنوان طرح انتقال پایتخت مطرح شد، بازتابی از تضادهای سیاسی داخلی و خارجی در ایران بود. این حرکت نشان داد که ایران در معادلات جهانی آن زمان، در معرض فشارهای متنوع و پیچیدهای قرار داشت و مقامات کشور برای حفظ موقعیت و امنیت سیاسی خود به دنبال راهکارهایی بودند که گاه شامل تغییر مرکز قدرت سیاسی نیز میشد. این تجربه تاریخی گویایی جذاب و آموزنده برای بررسی تحولات و تصمیمگیریهای مهم دوره قاجار و تأثیر آن بر تاریخ معاصر ایران است.
طرح انتقال پایتخت در جنگ جهانی اول: از تهران تا اصفهان، روایت یک بحران تاریخی
در سالهای آغازین قرن بیستم و با شروع جنگ جهانی اول، ایران در وضعیتی دشوار و پرتنش قرار گرفت. کشوری که رسماً اعلام بیطرفی کرده بود، اما موقعیت جغرافیاییاش آن را به یکی از صحنههای مهم نبردهای نیروهای بزرگ جهانی تبدیل کرده بود. در چنین فضایی، طرح انتقال پایتخت از تهران به اصفهان به عنوان راهکاری امنیتی و سیاسی مطرح شد، موضوعی که نه فقط در فضای آن روز بلکه در تاریخ سیاسی ایران نیز جایگاه ویژهای دارد.
ایران در دوران قاجار، به ویژه اواخر دوره این سلسله، از نظر سیاسی و اقتصادی در تنگنای شدیدی قرار داشت. نفوذ دو قدرت استعماری روسیه و بریتانیا سرزمین ایران را تهدید میکرد و دولت مرکزی کنترل کافی بر مناطق مختلف نداشت. با شروع جنگ جهانی اول، مواضع کشورهای مختلف و گروههای سیاسی داخل ایران تحت تأثیر قرار گرفت. گرایش برخی از دموکراتها و رجال سیاسی به آلمان و عثمانی موجب شد ایران به صحنه رقابت خونینی تبدیل شود. این دسته با حمایت مالی و فکری آلمانها تلاش کردند دولت را به سمت مقابله با نفوذ روس و انگلیس سوق دهند.
یکی از روزنامههای استانبول به نام «خاور» در مقالهای تحت عنوان «مستوفی الممالک بخواند» نخستین بار اندیشه انتقال پایتخت را طرح کرد. این مقاله که توسط دموکراتهای متمایل به آلمان هدایت میشد، از انتقال پایتخت به عنوان یک راهبرد سیاسی – نظامی حمایت میکرد تا ایران بتواند موقعیت خود را در برابر نیروهای بیگانه حفظ نماید.
در سال 1294 هجری شمسی (1915 میلادی)، نیروهای روسی از سمت شمال و شمال غرب ایران به سوی تهران پیشروی کردند. این حرکت به منزله آغاز عملی جنگ جهانی اول در خاک ایران بود. ورود ارتش روسیه به اطراف تهران و نزدیک شدن آن به پایتخت ایران فضای امنیتی و سیاسی کشور را به شدت متشنج کرد.
برخی از رجال و نمایندگان مجلس از بیم امنیت جان خود و ترس از دستگیری و سرکوب احتمالی از سوی نیروهای روس تصمیم به ترک تهران گرفتند. در چنین شرایطی، صحنه سیاسی متحول شد و احمدشاه که متوجه شرایط پیچیده شده بود، تصمیم گرفت پایتخت را به اصفهان منتقل کند.
تصمیم انتقال پایتخت و پیامدهای آن
در 7 محرم 1294 (مطابق 23 آبان) جلسهای فوقالعاده و محرمانه در مجلس تشکیل شد و پیام احمدشاه مبنی بر انتقال موقت پایتخت به اصفهان قرائت گردید. شاه در این پیام تأکید کرده بود که نمایندگان مجلس همراه با دولت و کارگزاران حکومت باید به اصفهان عزیمت کنند.
این تصمیم در تهران و سایر شهرها هراس و اضطراب بسیار ایجاد کرد، چرا که مؤید آن بود که کشور زیر فشار خارجی و بحران امنیتی حاد قرار گرفته است. در عین حال، این امر به نوعی اعلام موضع علیه نفوذ و سلطه متفقین تلقی میشد و به نوعی پشتوانهای برای دموکراتهای طرفدار آلمان ایجاد کرد.
در پی این تصمیم، عدهای از رجال از جمله میرزا سلیمانخان میکده معاون وزارت داخله و برخی اعضای حزب دموکرات برای تدارک مقدمات ورود شاه و دولت به قم و سپس اصفهان عازم آن مناطق شدند و اندکی بعد کمیته دفاع ملی تشکیل گردید و اقدامات نظامی و سیاسی برای حفظ امنیت آغاز شد.
اما این تصمیم با واکنش شدید روسیه و بریتانیا مواجه شد. سفرای دو کشور و همچنین وزیر مختار فرانسه تلاشهای گستردهای برای بازگرداندن شاه و جلوگیری از انتقال پایتخت به عمل آوردند. تهدیدهای آنان حتی به جایی رسید که عزل شاه و به سلطنت نشاندن محمدعلی شاه به عنوان جایگزین مطرح شد.
سر چارلز مارلینگ، سفیر بریتانیا، با همراهی رئیسالوزرای وقت در تهران موفق شد شاه را برای انصراف از سفر و حفظ پایتخت راضی کند. به این ترتیب، شاه ناچار شد تصمیم خود را پس گرفته و تهران را به عنوان مرکز اصلی حکومت حفظ نماید.
این طرح هرچند هرگز به صورت کامل اجرا نشد، ولی نشاندهنده عمق بحران سیاسی و نظامی ایران در مقطع جنگ جهانی اول است. ایران که نمیتوانست بیطرفی خود را حفظ کند، همزمان با بازی قدرتهای بزرگ دست و پنجه نرم میکرد و تلاش داشت استقلال سیاسی و تمامیت ارضی خود را حفظ کند.
رویارویی دو جبهه متفقین و دموکراتهای طرفدار آلمان، موانع و فرصتهای فراوانی را برای ایران ایجاد کرد. این طرح انتقال پایتخت، صرفاً یک امر جغرافیایی نبود بلکه نمادی از مبارزه سیاسی و تلاش برای حفظ قدرت ملی در برابر فشارهای بیگانه بود.
تفاوت با بحث انتقال پایتخت در دوره معاصر
بحث انتقال پایتخت در این روزها که از سوی برخی مقامات رسمی مورد تأکید قرار گرفته، از جنس دیگری است. در دوره قاجار این تصمیم بیشتر در بستر یک بحران سیاسی و نظامی بیسابقه و با هدف مقابله با نیروهای اشغالگر مطرح شده بود. اما در شرایط امروز، مباحث بیشتر معطوف به مسائل توسعهای، اقتصادی، ترافیکی و زیستمحیطی است که مطرح میشود.
با این حال، بررسی و روایتگری تجربه تاریخی انتقال پایتخت در جنگ جهانی اول میتواند به مخاطبان کمک کند تا درک عمیقتری از پیچیدگیهای سیاسی و تاریخی این موضوع داشته باشند و رابطه میان جغرافیا، قدرت سیاسی و امنیت ملی در ایران را بهتر بفهمند.