مردانی که با قاشق از آلکاتراز گریختند | هوشمندانهترین فرار تاریخ زندان

صحبت از بازگشایی مجدد زندان مخوف آلکاتراز شده است، زندانی که مسئولان آمریکایی مدعیاند هنوز کسی موفق نشده از آن فرار کند اما اتفاقا این زندان صاحب زندانیانی بوده است که لقب هوشمندانهترین فرار تاریخ زندانها را به نام خوب ثبت کردهاند! گزارش تازه بی.بیسی جزئیات این فرار جسورانه، پیشزمینه تاریخی زندان آلکاتراز، سرنوشت نامعلوم فراریان و تأثیر فرهنگی این رویداد را بررسی کرده است.
صخره بینفوذ
آلکاتراز، ملقب به «صخره» زندانی فدرال در خلیج سانفرانسیسکو بود که بهعنوان یکی از غیرقابلنفوذترین زندانهای آمریکا شناخته میشد. این زندان که در ابتدا یک دژ دفاعی دریایی بود، در سال ۱۹۳۴ به زندان فدرال تبدیل شد و میزبان برخی از خطرناکترین مجرمان آمریکا، از جمله آل کاپون، میکی کوهن، جرج کلی «ماشینگان» و رابرت استرود (معروف به «مرد پرنده آلکاتراز») بود. شرایط سخت زندان، نگهبانان بیرحم و بادهای سرد و خشن دریا، آلکاتراز را به مکانی ترسناک برای زندانیان تبدیل کرده بود. به گفته مایکل چارلتون، گزارشگر بیبیسی که در سال ۱۹۶۴ از این زندان بازدید کرد، «بادی بیوقفه از میان میلهها زوزه میکشد» و سازههای زندان که بر پایههای یک دژ قدیمی ساخته شده بود، در حال فرسایش بود.
طراحی نقشه فرار
فرار ۱۲ ژوئن ۱۹۶۲ توسط سه زندانی به نامهای فرانک موریس و برادران جان انگلین و کلارنس انگلین انجام شد، با کمک یک زندانی چهارم به نام آلن وست که در نهایت نتوانست همراه آنها فرار کند. این چهار نفر که از زندانهای قبلی در فلوریدا و جورجیا یکدیگر را میشناختند، در دسامبر ۱۹۶۱ در سلولهای مجاور هم قرار گرفتند و تحت رهبری موریس، که به دلیل هوش بالا و سابقه فرار از زندانهای دیگر شناخته میشد، شروع به طراحی نقشهای پیچیده کردند.
فرانک موریس: یتیمی که از ۱۱ سالگی به جرمهای مختلف از جمله سرقت مسلحانه و مواد مخدر محکوم شده بود. او در ژانویه ۱۹۶۰ پس از فرار از زندان ایالتی لوئیزیانا به آلکاتراز منتقل شد.
برادران انگلین: جان و کلارنس، از خانوادهای پرجمعیت از کارگران مهاجر در جورجیا، به دلیل سرقتهای بانکی به آلکاتراز فرستاده شدند. آنها نیز سابقهی فرار از زندان داشتند.

زندانیان از قاشقهای فلزی دزدیدهشده از سالن غذاخوری، تیغههای اره دورریختهشده و یک دریل دستساز ساختهشده از موتور جاروبرقی استفاده کردند.
جزئیات نقشه فرار
نقشه فرار این گروه طی شش ماه با دقت و خلاقیت طراحی شد.زندانیان از قاشقهای فلزی دزدیدهشده از سالن غذاخوری، تیغههای اره دورریختهشده و یک دریل دستساز ساختهشده از موتور جاروبرقی استفاده کردند. آنها دیوارهای بتنی آسیبدیده از نمک (به دلیل نزدیکی به دریا) را در اطراف دریچههای تهویه زیر سینک سلولهایشان کنده و به یک راهروی خدماتی بدون نگهبان دسترسی پیدا کردند. برای پنهان کردن سر و صدای دریل، موریس در ساعت موسیقی زندان (یک ساعت در روز که موسیقی پخش میشد) آکاردئون مینواخت. برای فریب نگهبانان در بازرسیهای شبانه، آنها سرهای کاغذی (پاپیهماشه) شبیه به خودشان ساختند. این سرها با رنگ پوستمانند، موهای واقعی (جمعآوریشده از آرایشگاه زندان) و جزئیات دقیق طراحی شدند و در تختها قرار گرفتند تا به نظر برسد که زندانیان خوابیدهاند. آنها با استفاده از بیش از ۵۰ بارانی دزدیدهشده از کارگاه زندان، یک قایق بادی ۶ در ۱۴ فوت ساختند. درزهای قایق را با بخار لولههای داغ زندان ضد آب کردند. همچنین جلیقههای نجات دستساز و پاروهای چوبی تهیه کردند. یک ساز موسیقی (کنسرتینا) به ابزاری برای باد کردن قایق تبدیل شد.
شب فرار
در شب ۱۱ ژوئن ۱۹۶۲، سه زندانی از طریق دریچههای تهویه به راهروی خدماتی، سپس به پشتبام سلولها و از آنجا به سقف اصلی زندان رسیدند. آنها با استفاده از لولههای تأسیسات، ۵۰ فوت به سمت زمین پایین آمدند، از دو حصار سیمخاردار عبور کردند و به ساحل شمال شرقی جزیره (خارج از دید نورافکنها) رسیدند. در حدود ساعت ۱۰ شب، قایق بادی را باد کردند و به سمت جزیره آنجل حرکت کردند. آلن وست نتوانست به موقع دیوار سلولش را کامل بکند و جا ماند. او بعداً جزئیات نقشه را به مقامات فاش کرد.
کشف فرار و جستوجو
فرار تا صبح ۱۲ ژوئن، زمانی که نگهبانان متوجه سرهای جعلی شدند، کشف نشد. این تأخیر به فراریان فرصت کافی برای دور شدن از جزیره داد. جستوجوی گستردهای با مشارکت FBI، گارد ساحلی، پلیس محلی و ارتش آغاز شد که شامل جستوجوی هوایی، دریایی و زمینی بود. ۱۴ ژوئن یک پاروی دستساز و کیف پولی حاوی اطلاعات مربوط به خانواده انگلینها در نزدیکی جزیره آنجل پیدا شد. 2۱ ژوئن تکههایی از مواد بارانی (احتمالاً بقایای قایق) در ساحلی نزدیک پل گلدن گیت کشف شد. ۲۲ ژوئن یک جلیقه نجات خالی در ۵۰ یاردی جزیره آلکاتراز پیدا شد. با این حال، هیچ اثری از خود زندانیان یا اجسادشان یافت نشد. FBI در سال ۱۹۷۹، بر اساس شواهد circumstantial و نظر کارشناسان، نتیجه گرفت که این سه نفر احتمالاً در آبهای سرد و پرجریان خلیج سانفرانسیسکو غرق شدهاند.
سرنوشت نامعلوم زندانیها
سرنوشت موریس و برادران انگلین همچنان یک معما باقی مانده است. FBI معتقد است که آنها به دلیل جریانهای قوی و دمای پایین آب غرق شدند. بقایای قایق و جلیقه نجات از این نظریه حمایت میکند. در ژوئیه ۱۹۶۲، یک کشتی نروژی جسدی با لباس زندان در ۱۵ مایلی پل گلدن گیت گزارش کرد، اما این جسد هرگز بازیابی نشد. مایکل دایک، مارشال آمریکایی، معتقد است این جسد ممکن است متعلق به موریس باشد، اما برادران انگلین احتمالاً زنده ماندهاند. در سال ۲۰۱۳، نامهای ناشناس به FBI ادعا کرد که نویسندهاش یکی از فراریان است و هر سه نفر زنده ماندهاند، اما موریس در ۲۰۰۵ و کلارنس در ۲۰۰۸ فوت کردهاند. نویسنده خواستار درمان سرطان در ازای تسلیم شدن بود. FBI نتوانست اصالت نامه را تأیید کند. خانواده انگلینها ادعا کردند که از کریسمس ۱۹۶۲ کارتپستالهایی از برادران دریافت کردهاند. همچنین شایعاتی درباره زندگی آنها در برزیل وجود دارد. در سال ۲۰۱۴، مطالعهای توسط دانشگاه دلفت هلند نشان داد که اگر فراریان در ساعت ۱۱:۳۰ شب حرکت کرده باشند، احتمال زنده ماندن و رسیدن به ساحل وجود داشته است. در همان روز فرار، یک خودروی شورلت آبی در مارین کانتی دزدیده شد و روز بعد، سه مرد در یک خودروی مشابه در استاکتون (۸۰ مایلی سانفرانسیسکو) دیده شدند که رانندهای را از جاده منحرف کردند. باد موریس، که ادعا میکرد پسرعموی فرانک موریس است، گفت که چندین بار قبل از فرار پول به نگهبانان آلکاتراز داده و پس از فرار، موریس را در سندیگو ملاقات کرده است. تا سال ۲۰۲۲، سرویس مارشالهای ایالات متحده تصاویر بهروز شدهای از ظاهر احتمالی این سه نفر منتشر کرد و پرونده همچنان باز است.
فرار از آلکاتراز
فرار از آلکاتراز به یکی از افسانههای ماندگار تاریخ آمریکا تبدیل شد و تأثیرات فرهنگی متعددی داشت. این فرار در فیلم «فرار از آلکاتراز» (۱۹۷۹) با بازی کلینت ایستوود در نقش فرانک موریس به تصویر کشیده شد. همچنین در مستندها و برنامههایی بررسی شد که نشان داد فرار با قایق بادی ممکن بوده، اما شانس زنده بقا در آبهای خلیج کم بوده است. آلکاتراز اکنون یک سایت تاریخی و جاذبه توریستی است که سالانه بیش از ۱.۴ میلیون بازدیدکننده دارد.
یک شاهکار در فرار
فرار از آلکاتراز در ژوئن ۱۹۶۲ نمونهای از نبوغ، جسارت و عزم انسانی است که همچنان پس از بیش از شش دهه تخیل عمومی را به خود جلب میکند. نقشه پیچیده موریس و برادران انگلین، استفاده خلاقانه از ابزارهای ساده مانند قاشق و بارانی، و سرنوشت مرموز آنها، این رویداد را به یکی از برجستهترین داستانهای فرار در تاریخ تبدیل کرده است. اگرچه شواهد رسمی به غرق شدن آنها اشاره دارد، فقدان اجساد و گزارشهای پراکنده باعث شده که بسیاری معتقد باشند آنها ممکن است زنده مانده باشند.