نادرشاه و راز وحدت مذهبی در دل آشوب‌های تاریخ ایران

Rate this post

نادرشاه افشار، یکی از پرآوازه‌ترین و تأثیرگذارترین پادشاهان تاریخ ایران، در دوره کوتاه ولی پرحادثه خود، سیاست‌های متعددی را در عرصه‌های نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پی گرفت که یکی از مهم‌ترین و بحث‌برانگیزترین آن‌ها، سیاست مذهبی وی بود.

این سیاست مذهبی که در بستر شرایط خاص تاریخی و جغرافیایی شکل گرفت، به ویژه در زمینه وحدت‌بخشی مذهبی و تلاش برای کاهش اختلافات شیعه و سنی، نقشی تعیین‌کننده داشت. نادرشاه با هدف تحکیم سلطنت و ایجاد ثبات در قلمرو پهناور خود، رویکردی نوین و تا حدی انقلابی نسبت به مذهب اتخاذ کرد که از یک سو باعث محدودسازی برخی مناسک و آموزه‌های افراطی شیعه صفوی شد و از سوی دیگر، سیاست تقریب و همگرایی بین مذاهب اسلامی را در دستور کار قرار داد. این مقاله در پی آن است تا با بررسی جامع و تحلیلی سیاست مذهبی نادرشاه، به ویژه رویه وحدت‌بخشی او، ابعاد مختلف این سیاست را واکاوی کند و پیامدهای آن را در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تحلیل نماید.

زمینه‌های تاریخی و ضرورت سیاست مذهبی نادرشاه

ایران پس از دوره‌ای طولانی از جنگ‌ها و آشوب‌های داخلی، به ویژه سقوط سلسله صفوی، در وضعیت نابسامانی قرار داشت. صفویان که مذهب شیعه اثنی عشری را به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام کرده و سیاستی مبتنی بر تحکیم هویت شیعی را دنبال می‌کردند، در اذهان عمومی جایگاه ویژه‌ای داشتند اما در عین حال، این سیاست مذهبی باعث ایجاد شکاف‌های عمیق مذهبی و قومی در کشور شده بود. از سوی دیگر، همسایگان ایران مانند عثمانی‌ها و افغان‌ها که اهل سنت بودند، از اختلافات مذهبی به عنوان اهرمی برای فشار و تحریک علیه ایران استفاده می‌کردند. در چنین شرایطی، نادرشاه که خود برای تثبیت قدرت و مشروعیت سلطنتش نیازمند وحدت داخلی و کاهش تنش‌های مذهبی بود، سیاستی متفاوت از صفویان در پیش گرفت.

نادرشاه در آغاز سلطنت خود، به دلیل وابستگی نسبی به جامعه شیعی، تلاش کرد از میراث صفوی برای جلب حمایت بهره ببرد، اما به سرعت دریافت که ادامه سیاست‌های صفوی در زمینه مذهبی، نه تنها به وحدت ملی کمک نمی‌کند بلکه می‌تواند به تفرقه و نارضایتی گسترده منجر شود. به همین دلیل، او به سمت سیاستی حرکت کرد که در آن، مذهب به عنوان ابزاری برای تقویت وحدت ملی و انسجام سیاسی به کار گرفته شود، نه وسیله‌ای برای ایجاد اختلاف.

مطابق اسناد و تحقیقات تاریخی، نادرشاه خود شیعه بود اما اعتقادات عمیق مذهبی نداشت و بیشتر به جنبه‌های سیاسی و اجتماعی مذهب توجه می‌کرد. وی به شدت با افراط‌گرایی مذهبی و مناسک تفرقه‌انگیز مانند لعن خلفای راشدین مخالف بود و آن‌ها را عامل اصلی اختلافات شیعه و سنی می‌دانست. در این راستا، وی دستور داد تا این گونه مناسک حذف شوند و به جای آن، احترام متقابل میان مذاهب اسلامی ترویج شود.

یکی از اقدامات مهم نادرشاه در سیاست مذهبی، ممنوعیت برخی مراسم و آموزه‌های تشیع صفوی بود که باعث اختلاف و تنش میان شیعیان و اهل سنت می‌شد. به طور مشخص، مراسم عزاداری امام حسین (ع) به شکل افراطی و لعن خلفای راشدین از سوی وی محدود شد. نادرشاه این مناسک را بدعت و عامل اختلاف می‌دانست و خواستار حذف آن‌ها بود تا زمینه همزیستی مسالمت‌آمیز میان مذاهب فراهم شود.

تأسیس مذهب جعفری به عنوان مذهب رسمی

نادرشاه در شورای دشت مغان، ایده تأسیس مذهب جعفری را مطرح کرد که در واقع نوعی مذهب شیعی معتدل و تقریب‌گرا بود. این مذهب که بر پایه احترام به اهل سنت و حذف مناسک تفرقه‌انگیز بنا شده بود، قرار بود به عنوان مذهب رسمی کشور معرفی شود تا اختلافات مذهبی کاهش یابد و وحدت ملی تقویت گردد. البته این طرح بیشتر جنبه سیاسی داشت و در عمل به طور کامل اجرا نشد، اما نشان‌دهنده رویکرد وحدت‌بخش نادرشاه بود.

در عین حال برگزاری این کنگره را باید نقطه عطفی در تاسیس سلسله افشاریه دانست. کنگره دشت مغان یکی از مهم‌ترین رویدادهای سیاسی تاریخ ایران در قرن دوازدهم هجری است که در سال ۱۱۴۸ قمری (۱۷۳۶ میلادی) به ابتکار نادرشاه افشار برگزار شد. این کنگره نه تنها نقطه عطفی در انتقال قدرت از صفویان به افشاریان بود، بلکه پیامدهای عمیقی در ساختار سیاسی و مذهبی ایران به‌جا گذاشت.

 تعامل با علمای شیعه و اهل سنت

نادرشاه برخلاف صفویان که علمای شیعه را در قدرت سیاسی دخیل می‌کردند، سیاستی حداقلی در تعامل با نهادهای دینی در پیش گرفت. وی عالمان شیعه را به حاشیه راند و از آنان حمایت رسمی نکرد، اما در عین حال، تلاش کرد با ایجاد فضای تسامح مذهبی، اهل سنت را نیز جذب کند و از آنان در سپاه و اداره کشور بهره گیرد. این رویکرد باعث شد که اقلیت‌های مذهبی در دوره نادرشاه آزادی نسبی داشته باشند و از فشارهای شدید صفویان رهایی یابند.

با سقوط صفویان و بحران‌های داخلی و خارجی ناشی از حمله افغان‌ها، ایران در وضعیت بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی قرار گرفت. در چنین شرایطی، نادر افشار با تکیه بر قدرت نظامی و حمایت اقوام مختلف، به عنوان ناجی کشور مطرح شد و برای تثبیت سلطنت خود، کنگره‌ای بزرگ در دشت مغان ترتیب داد.

پس از سقوط صفویان، مشروعیت سلطنت در ایران به چالش کشیده شد. نادر برای کسب مشروعیت و انتقال قدرت به خاندان افشاری، نیازمند تایید اجتماعی و سیاسی بود. همچنین حضور سران ایلات، علما، بزرگان و نمایندگان اصناف در کنگره، تلاشی برای ایجاد اجماع و وحدت ملی در شرایط آشوب بود.

کنگره دشت مغان با حضور هزاران نفر از سران ایلات، علما، سرداران نظامی و نمایندگان اصناف برگزار شد. نادر در ابتدا با تظاهر به بی‌میلی از پذیرش سلطنت خودداری کرد، اما با اصرار جمع و تاکید بر ضرورت وجود رهبری مقتدر، تاج‌گذاری کرد. این روند، نوعی نمایش مشروعیت‌سازی و انتقال قدرت بود.

یکی از ویژگی‌های مهم این کنگره، مشارکت گسترده اقشار مختلف جامعه بود که در سنت سیاسی ایران کم‌سابقه محسوب می‌شد و به نوعی آغازگر مفهوم «اجماع ملی» در تصمیمات کلان سیاسی بود.

 پیامدهای سیاست مذهبی نادرشاه

سیاست مذهبی نادرشاه که بر حذف مناسک تفرقه‌انگیز و ترویج تقریب میان مذاهب تأکید داشت، تا حدی توانست تنش‌های مذهبی را کاهش دهد و زمینه وحدت ملی را فراهم کند. این سیاست به ویژه در مناطق مرزی و میان اقوام مختلف که اختلافات مذهبی باعث درگیری‌های مکرر می‌شد، تأثیرگذار بود.

با این حال، سیاست‌های نادرشاه با مخالفت‌هایی نیز مواجه شد. بسیاری از علمای شیعه و مردم متدین، به ویژه کسانی که به میراث صفویان و مناسک تشیع پایبند بودند، از محدود شدن عزاداری‌ها و حذف لعن خلفای راشدین ناراضی بودند. این مخالفت‌ها در برخی مناطق به شکل مقاومت‌های محلی و نارضایتی‌های اجتماعی بروز کرد.

سیاست مذهبی نادرشاه در عرصه بین‌المللی نیز تأثیرگذار بود. با کاهش لعن خلفای راشدین و ترویج احترام متقابل میان شیعه و سنی، نادرشاه توانست روابط بهتری با همسایگان اهل سنت، به ویژه عثمانی‌ها برقرار کند و از اختلافات مذهبی به عنوان اهرمی برای تقویت موقعیت ایران در منطقه بهره گیرد.

سیاست مذهبی نادرشاه را می‌توان از دو منظر بررسی کرد: از یک سو، این سیاست را اقدامی نوآورانه و تقریب‌گرا در جهت کاهش اختلافات مذهبی و تقویت وحدت ملی دانست که در شرایط بحرانی ایران آن زمان ضروری بود؛ از سوی دیگر، می‌توان آن را به عنوان اقدامی خودکامانه و محدودکننده آزادی‌های دینی تحلیل کرد که باعث نارضایتی و مقاومت بخشی از جامعه شد.

نادرشاه با حذف برخی مناسک و محدود کردن نقش علمای شیعه، به نوعی میراث صفویان را کنار گذاشت و سیاستی سکولارتر و سیاسی‌تر در قبال مذهب اتخاذ کرد. این سیاست اگرچه در کوتاه‌مدت به تثبیت سلطنت و کاهش تنش‌ها کمک کرد، اما به دلیل فقدان حمایت گسترده مردمی و مخالفت نهادهای دینی، نتوانست به طور کامل موفق باشد و پس از مرگ وی، بسیاری از آموزه‌ها و مناسک صفوی بازگشت یافت.

سیاست مذهبی نادرشاه افشار، به ویژه رویه وحدت‌بخشی و تقریب میان مذاهب، یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین سیاست‌های دوره وی بود که در بستر شرایط خاص تاریخی و سیاسی ایران شکل گرفت. این سیاست با هدف کاهش اختلافات مذهبی، تقویت وحدت ملی و تحکیم سلطنت اجرا شد و توانست تا حدی فضای تنش‌زدایی مذهبی ایجاد کند. با این حال، محدودیت‌های اعمال شده بر مناسک مذهبی و نقش علمای شیعه، باعث ایجاد مخالفت‌هایی شد که نشان‌دهنده پیچیدگی و دشواری اجرای چنین سیاستی در جامعه‌ای با سابقه عمیق مذهبی بود.

مطالعه و تحلیل سیاست مذهبی نادرشاه، علاوه بر روشن کردن ابعاد تاریخی این دوره، می‌تواند درس‌های مهمی برای فهم تعامل دین و سیاست در ایران معاصر و ضرورت توجه به تنوع مذهبی و فرهنگی در فرآیند وحدت ملی ارائه دهد.

 

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *