پرونده سیاه  قتل های سیاه دوره رضاخان

Rate this post

در تاریخ معاصر ایران، کمتر دوره‌ای را می‌توان یافت که بازی قدرت تا این اندازه بی‌رحمانه و خونین رقم خورده باشد. دوران رضاخان، معمار ایران نوین، سرشار از فراز و فرودهای سیاسی و سرنوشت‌های تراژیکی است که حتی نزدیک‌ترین یاران و وفادارترین همراهان را نیز از تیغ بی‌رحم سیاست در امان نگذاشت. در این گزارش، به سراغ سه تن از برجسته‌ترین چهره‌های عصر رضاخان می‌رویم؛ فیروز میرزا نصرت‌الدوله، عبدالحسین تیمورتاش و علی‌اکبر داور. مردانی که هر یک نقشی کلیدی در صعود رضاخان به تخت سلطنت داشتند، اما سرانجام قربانی همان قدرتی شدند که برایش جنگیده بودند. این روایت، بازخوانی سه قتل سیاسی بزرگ عصر پهلوی اول است؛ سه یار قدرتمند که به شکلی مرموز و تراژیک از صحنه سیاست حذف شدند.

فیروز میرزا نصرت‌الدوله؛ از اوج قدرت تا قتل در تبعید

فیروز فیروز، ملقب به نصرت‌الدوله، فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما، از چهره‌های شاخص و سیاستمداران بانفوذ عصر قاجار و پهلوی بود. او در سال ۱۳۰۴ شمسی وزیر عدلیه در کابینه سردار سپه (رضاخان) و در سال ۱۳۰۵ وزیر مالیه در دولت مستوفی‌الممالک شد. با وجود این جایگاه‌های مهم، سرنوشت نصرت‌الدوله به شکلی غم‌انگیز رقم خورد.

در سال ۱۳۰۸، به اتهام اختلاس و رشوه‌خواری بازداشت شد؛ اتهامی که بسیاری آن را بهانه‌ای برای حذف او از صحنه سیاست می‌دانستند. پس از محاکمه‌ای کوتاه و انتقال به زندان، نصرت‌الدوله سال‌ها در حبس ماند. رضاخان که از او رضایت نداشت و حضورش را تهدیدی برای امنیت خود می‌دانست، سرانجام دستور تبعیدش به سمنان را صادر کرد.

روایت قتل نصرت‌الدوله در تبعید، یکی از غم‌انگیزترین صفحات تاریخ سیاسی ایران است. سید کاظم شریعت‌پناهی، شاهد عینی این واقعه، می‌گوید: «شهربانی سمنان نصرت‌الدوله را در منزل ما تحت نظر قرار داد. شب‌ها پاسبان‌ها در حیاط کشیک می‌دادند. تا آنکه شبی صدای فریاد ضعیفی از اتاق او شنیدیم و پس از آن، سکوتی سنگین حکمفرما شد. صبح فردا، ستوان فولادی به ما گفت: نصرت‌الدوله فوت کرده است.» بعدها معلوم شد که او را در نیمه‌شب خفه کرده‌اند؛ قتلی که هرگز به‌طور رسمی اعلام نشد، اما همه می‌دانستند که دستور از بالا آمده بود.

عبدالحسین تیمورتاش؛ مردی که «دست راست شاه» بود

عبدالحسین تیمورتاش، با لقب سردار معظم خراسانی، یکی از چهره‌های پرنفوذ و سیاست‌مداران کارکشته عصر رضاخان بود. او کار خود را از وزارت خارجه آغاز کرد و با تسلط به زبان‌های روسی و فرانسوی، به سرعت در دستگاه دیوانی ایران پیشرفت کرد. تیمورتاش در دوران حکومتش بر گیلان، همزمان با جنبش جنگل، نقش مهمی در سرکوب این جنبش داشت و اعدام دکتر حشمت، یار میرزا کوچک‌خان، به دست او ضربه‌ای مهلک به نهضت جنگل وارد کرد.

پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، تیمورتاش به یکی از نزدیک‌ترین یاران رضاخان بدل شد. او در مذاکرات نفت با انگلیسی‌ها و روس‌ها نقش کلیدی ایفا کرد و به عنوان وزیر دربار، عملاً نفر دوم حکومت بود. رضاخان درباره‌اش گفته بود: «هر آنچه تیمور گفته است، من گفته‌ام و هر آنچه تیمور نوشته است، من نوشته‌ام.»

اما همین قدرت و نفوذ، تیمورتاش را به قربانی سوءظن شاه بدل کرد. ماجرای لغو قرارداد دارسی و مذاکرات نفتی نافرجام با روس‌ها، شایعاتی درباره قدرت‌طلبی و حتی جانشینی او به راه انداخت. روزنامه تایمز بغداد، تیمورتاش را هم‌عرض شاه معرفی کرد؛ مطلبی که خشم رضاخان را برانگیخت.

سرانجام، به بهانه واگذاری انحصار تجارت تریاک، تیمورتاش برکنار و زندانی شد. محاکمه‌ای سریع و بی‌رحمانه، او را به چند سال حبس محکوم کرد. اما شاه به کمتر از مرگ او راضی نبود. در ۹ مهر ۱۳۱۲، تیمورتاش در زندان به قتل رسید. جنازه‌اش بی‌سروصدا به امامزاده عبدالله برده شد و بی‌هیچ تشریفاتی به خاک سپرده شد؛ مردی که روزی همه‌کاره ایران بود، در تنهایی و بی‌نامی از دنیا رفت.

علی‌اکبر داور؛ معمار دادگستری نوین و قربانی ترس شاه

علی‌اکبر داور، از چهره‌های برجسته و اصلاح‌طلب ایران، سال‌ها در مقام وزیر عدلیه و مالیه خدمت کرد و به عنوان معمار دادگستری نوین ایران شناخته می‌شود. او با اصلاحات گسترده، دستگاه قضایی کشور را متحول کرد و از مدیران باکفایت و آینده‌نگر عصر خود بود.

اما داور نیز نتوانست از سرنوشت شوم یاران قدرتمند رضاخان بگریزد. در سال‌های پایانی عمرش، نشانه‌های ناخشنودی شاه از او آشکار شد. هورنی‌بروک، وزیرمختار آمریکا، پیش‌بینی کرده بود که داور نیز به سرنوشت تیمورتاش دچار خواهد شد. شاه در جلسات هیات دولت، به بهانه ناکارآمدی وزارت مالیه و برنامه‌های اقتصادی داور، بارها او را تحقیر و تهدید کرد. برخی معتقد بودند که شاه از قدرت و نفوذ داور، به‌ویژه در میان ارتش، بیمناک بود و آینده ولیعهد را در خطر می‌دید.

در چنین فضایی، داور که خود را در آستانه حذف و شاید مرگ می‌دید، تصمیم به خودکشی گرفت. شب دهم فوریه ۱۹۳۷، داور پس از مصرف تریاک و مرفین، به زندگی خود پایان داد. گزارش‌های رسمی علت مرگ را سکته قلبی اعلام کردند، اما هیچ‌کس در تهران به این روایت باور نداشت. همه می‌دانستند که داور، قربانی فضای رعب و وحشت حکومت رضاخان شده است.

قتل‌های سیاسی رضاخان؛ سایه‌ای سنگین بر تاریخ معاصر

سرنوشت تلخ فیروز میرزا نصرت‌الدوله، عبدالحسین تیمورتاش و علی‌اکبر داور، تنها نمونه‌هایی از قتل‌های سیاسی عصر رضاخان است؛ دورانی که قدرت، بی‌رحمانه‌ترین چهره خود را نشان داد و حتی نزدیک‌ترین یاران شاه نیز از تیغ حذف در امان نماندند.

این سه مرد، هر یک نقشی کلیدی در صعود رضاخان به سلطنت داشتند؛ از اصلاح ساختار اداری و مالی کشور تا مذاکرات نفتی و سرکوب جنبش‌های مردمی. اما قدرت، بی‌وفاتر از آن بود که به آنان مجال بقا دهد. رضاخان، که خود با اتکا به همین یاران به تخت سلطنت رسید، در بزنگاه‌های حساس، آنان را یکی پس از دیگری حذف کرد تا هیچ رقیب و شریکی در قدرت باقی نماند.

چرا رضاخان یارانش را حذف کرد؟

پاسخ به این پرسش، در ماهیت قدرت مطلقه و فضای بی‌اعتمادی عصر پهلوی اول نهفته است. رضاخان، مردی که با کودتا و حمایت بیگانگان به قدرت رسید، هیچ رقیبی را برنمی‌تافت. او به خوبی می‌دانست که قدرت، تنها زمانی پایدار می‌ماند که هیچ صدای مخالف یا حتی هم‌تراز در کنار او نباشد.

از سوی دیگر، یارانش نیز مردانی جاه‌طلب و بانفوذ بودند؛ هر یک با شبکه‌ای از ارتباطات و نفوذ در دستگاه دیوانی و نظامی. همین ویژگی‌ها، آنان را به تهدیدی بالقوه برای شاه بدل می‌کرد. در نهایت، فضای رعب و وحشت، بی‌اعتمادی و رقابت‌های پنهان، سرنوشت شومی برای آنان رقم زد.

تاریخ ایران، پر است از مردان و زنانی که در راه آرمان‌های خود جان باختند؛ چه آنان که در راه آزادی و عدالت جنگیدند، و چه آنان که قربانی بازی‌های قدرت شدند.

قتل‌های سیاسی عصر رضاخان، هشداری است برای همه نسل‌ها؛ هشداری که قدرت، اگر مهار نشود و قانون و آزادی در سایه آن قرار گیرد، حتی نزدیک‌ترین یاران را نیز قربانی خواهد کرد. سرنوشت فیروز میرزا نصرت‌الدوله، عبدالحسین تیمورتاش و علی‌اکبر داور، روایتی است از بی‌وفایی قدرت و بهای سنگین سیاست در سرزمینی که تاریخش، همواره با خون و خیانت آمیخته بوده است.

 

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *