پیمان سعدآباد: سیاست حسن همجواری یا تهدید تمامیت ارضی ایران؟

Rate this post

در تاریخ معاصر ایران، پیمان سعدآباد یکی از مهم‌ترین و پرچالش‌ترین توافقات دیپلماتیک دوره پهلوی اول به شمار می‌رود. این پیمان که در ۱۷ تیر ۱۳۱۶ (۸ ژوئیه ۱۹۳۷) میان ایران، ترکیه، عراق و افغانستان در کاخ سعدآباد تهران به امضا رسید، به عنوان عهدنامه عدم تعرض شناخته می‌شود و هدف اصلی آن، تضمین صلح و امنیت در منطقه و جلوگیری از مداخله کشورهای همسایه در امور داخلی یکدیگر بود. با این حال، بررسی دقیق‌تر ابعاد سیاسی، حقوقی و پیامدهای عملی این پیمان نشان می‌دهد که سیاست حسن همجواری رضا شاه نه تنها منجر به تثبیت موقعیت ایران نشد، بلکه در مواردی به تضعیف تمامیت ارضی کشور و واگذاری امتیازات مهم به همسایگان انجامید.

در دهه ۱۳۱۰ خورشیدی، ایران در وضعیت ژئوپلیتیکی حساسی قرار داشت. از یک سو، دو قدرت بزرگ آن زمان، بریتانیا و شوروی، هر یک به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه بودند و از سوی دیگر، ظهور آلمان نازی و تحولات اروپا، فضای سیاسی خاورمیانه را پرتنش‌تر کرده بود. رضا شاه پهلوی که به دنبال تثبیت قدرت داخلی و استقلال نسبی در سیاست خارجی بود، تلاش کرد با نزدیکی به کشورهای همسایه و امضای پیمان‌های منطقه‌ای، موقعیت ایران را در برابر تهدیدات خارجی تقویت کند.

در همین راستا، سیاست حسن همجواری و عدم تعرض به عنوان محور اصلی سیاست خارجی ایران در آن دوره مطرح شد. این سیاست در قالب مذاکرات و توافقاتی با کشورهای همسایه، از جمله ترکیه، عراق و افغانستان، پیگیری شد. انگلیسی‌ها نیز که نگران نفوذ شوروی و کمونیسم در منطقه بودند، از انعقاد چنین پیمانی حمایت کردند تا با ایجاد یک کمربند دفاعی از دولت‌های منطقه، منافع خود را حفظ کنند.

پیمان سعدآباد که در حضور سران چهار کشور ایران (رضا شاه پهلوی)، ترکیه (مصطفی کمال آتاترک)، عراق (ملک غازی اول) و افغانستان (محمد ظاهر شاه) به امضا رسید، شامل ده ماده بود که مهم‌ترین محورهای آن عبارت بودند از:

تعهد به عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر.

احترام به مرزهای مشترک و خودداری از هرگونه تجاوز به خطوط مرزی.

جلوگیری از تشکیل گروه‌ها و جمعیت‌هایی که هدف آن‌ها اخلال در صلح میان کشورهای همجوار باشد.

مشورت و همکاری در صورت بروز اختلافات بین‌المللی مرتبط با منافع مشترک.

تعهد به مقابله با خطر کمونیسم و عدم حمایت از فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه.

این پیمان در اسفند ۱۳۱۶ به تصویب مجلس شورای ملی ایران رسید و اجرای آن برای کشورهای امضاکننده الزامی شد.

در ظاهر، هدف اصلی پیمان سعدآباد، تضمین صلح و امنیت منطقه‌ای و جلوگیری از بروز منازعات مرزی و سیاسی میان کشورهای همسایه بود. با این حال، بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد که این پیمان بیش از آنکه منافع ایران را تأمین کند، در راستای سیاست‌های منطقه‌ای بریتانیا و تثبیت وضعیت موجود به نفع کشورهای همسایه ایران عمل کرد. انگلیسی‌ها با حمایت از انعقاد این پیمان، تلاش کردند تا تهدید کمونیسم را مهار کرده و از بروز هرگونه بی‌ثباتی در مرزهای جنوبی شوروی جلوگیری کنند.

رضا شاه نیز با هدف جلب رضایت کشورهای همسایه و تثبیت موقعیت خود در عرصه بین‌المللی، حاضر شد امتیازات قابل توجهی در زمینه اختلافات مرزی و منابع طبیعی به طرف‌های مقابل واگذار کند.

پیامدهای عملی پیمان سعدآباد برای ایران

برخلاف تبلیغات رسمی و سخنان رضا شاه مبنی بر بی‌سابقه بودن این پیمان در شرق و نقش آن در حفظ صلح جهانی، پیامدهای عملی آن برای ایران عمدتاً منفی بود و به تضعیف مواضع ایران در مقابل همسایگان انجامید.

۱. واگذاری امتیازات در اروندرود (شط العرب)

یکی از مهم‌ترین پیامدهای پیمان سعدآباد، حل و فصل اختلافات مرزی ایران و عراق بر سر اروندرود (شط العرب) بود. در جریان مذاکرات، رضا شاه تحت فشار انگلیسی‌ها و برای جلب رضایت عراق، حاضر شد حق کشتیرانی در سراسر شط العرب را به عراق واگذار کند، به استثنای پنج کیلومتر در مقابل آبادان تا خط تالوگ. در مقابل، عراق متعهد شد درآمد حاصل از راهنمایی کشتی‌ها را صرف لایروبی و بهبود شرایط کشتیرانی کند، اما این تعهد هرگز به‌طور کامل اجرا نشد. این واگذاری، موقعیت استراتژیک ایران در اروندرود را به شدت تضعیف کرد و مناقشات بعدی میان دو کشور را رقم زد.

۲. کاهش سهم ایران از آب هیرمند

یکی دیگر از پیامدهای زیان‌بار پیمان سعدآباد برای ایران، حل و فصل اختلافات مرزی با افغانستان و موضوع بهره‌برداری از آب رود هیرمند بود. با پادرمیانی انگلیس، سهم ایران از آب هیرمند به یک سوم کاهش یافت و مرز دو کشور نیز در مناطق مورد اختلاف مجدداً تعیین شد. افزون بر این، بخش‌هایی از خاک ایران که دارای معادن نمک بود، به افغانستان واگذار شد تا نیاز این کشور به منابع نمک تأمین شود. این امتیازات، نه تنها به زیان منافع ملی ایران بود، بلکه اختلافات دیرینه میان دو کشور را نیز به طور کامل حل نکرد.

۳. واگذاری اراضی راهبردی به ترکیه

پیمان سعد آباد، روابط میان ایران و ترکیه را نیز دچار تغییر و تحولاتی کرد. سیر اختلافات مرزی ایران و ترک‌ها، حتی به دوران صفویه باز می‌گردد. در تمامی این دوران، مناقشات فراوانی میان دولت ایران و عثمانی‌ها جریان داشت که ماحصل آن انواع مذاکرات و قرارداد‌ها بود. این اختلافات، با روی‌کار آمدن سلطنت پهلوی و دولت نوی ترکیه هم ادامه یافت. ترک‌ها پس از تاسیس جمهوری، در جند نوبت به خاک ایران دست‌درازی کردند. عهدنامه ودادیه و تامینیه، گامی برای برقراری پیوند‌های مسالمت آمیزانه میان دو کشور بود. با وجود متن خوش‌بینانه معاهدات دو طرف، حوادث مرزی و اقدامات دولت ترکیه روند همزیستی را پیچیده کرده بود. اشغال کوه آرارات (مساله آغری داغ) و مساله مالکیت قره‌سو، بر مشکلات پیش‌رو افزود. این بده و بستان‌ها تا روی‌کارآمدن رضاشاه ادامه یافت. کوشش‌های رضاشاه معطوف به حل مسائل منطقه‌ای و سیاست حسن مجاورت با همسایگان، به عهدنامه مرزی ۱۳۱۰ انجامید. براساس این عهدنامه قرار شد «ایران در ناحیه آغری داغ، قطعه زمینی از کوهستان مزبور به دولت ترکیه واگذار کند و در عوض در ناحیه بارژ، دولت ترکیه، مقداری از اراضی خود را به دولت ایران تسلیم نماید. ضمنا در ناحیه قطور نیز که از سال‌های دراز بین دولتین اختلاف بوده و سرحد مبهم مانده بود، دولت ترکیه حاضر شد، مقداری از اراضی متنازع فیما را به تصرف دولت ایران بدهد و خط سرحدی در آنجا هم تشخیص گردید و اختلاف حدودی دولتین به کلی مرتفع شود.» البته دولت پهلوی کوشید مساله واگذاری آرارات را نوعی «مبادله ارضی» عنوان کند. در این عهدنامه، ایران در قبال بخشیدن آرارات کوچک مناطقی از دره بارژگه را گرفت. با این حال، با توجه به نابرابری موارد مبادله شده و کم ارزشی دره یادشده در برابر آرارات کوچک که اهمیت راهبردی داشت، چنین استدلالی درست نبود.

۴. تضعیف جایگاه منطقه‌ای ایران

مجموعه امتیازات واگذار شده در جریان پیمان سعدآباد، نه تنها به حل ریشه‌ای اختلافات مرزی ایران با همسایگان منجر نشد، بلکه زمینه‌ساز مناقشات جدید و تضعیف موقعیت منطقه‌ای ایران شد. در حالی که کشورهای ترکیه، عراق و افغانستان از منافع مستقیم این پیمان بهره‌مند شدند، ایران با از دست دادن بخش‌هایی از خاک و منابع طبیعی خود، هزینه سنگینی پرداخت کرد.

۵. تقویت سیاست‌های بریتانیا در منطقه

پیمان سعدآباد عملاً در راستای سیاست‌های منطقه‌ای بریتانیا و حفظ منافع این کشور در خاورمیانه منعقد شد. انگلیسی‌ها با ایجاد یک کمربند دفاعی از دولت‌های منطقه، تلاش کردند تهدید کمونیسم را مهار کرده و از بروز بی‌ثباتی در مرزهای جنوبی شوروی جلوگیری کنند. ایران در این میان، نقش ابزاری در تحقق اهداف قدرت‌های بزرگ ایفا کرد و منافع بلندمدت خود را قربانی سیاست حسن همجواری و جلب رضایت همسایگان نمود.

ارزیابی پیمان سعدآباد

اگرچه پیمان سعدآباد در ظاهر به عنوان یک موفقیت دیپلماتیک و گامی در جهت تثبیت صلح و امنیت منطقه‌ای معرفی شد، اما واقعیت‌های تاریخی و پیامدهای عملی آن نشان می‌دهد که این پیمان بیش از آنکه منافع ایران را تأمین کند، به تضعیف موقعیت کشور و واگذاری امتیازات مهم به همسایگان انجامید.

حسین مکی، تاریخ‌نگار معاصر، در کتاب «تاریخ بیست ساله ایران» به صراحت اشاره می‌کند که در جریان حل اختلافات مرزی با افغانستان، نه تنها موضوع رود هیرمند حل نشد، بلکه ایران بخشی از خاک خود را نیز به افغانستان واگذار کرد تا نیاز این کشور به منابع نمک تأمین شود. در مورد اختلافات با ترکیه نیز، واگذاری آرارات کوچک به عنوان یک منطقه راهبردی، در قبال دریافت اراضی کم‌ارزش‌تر، به زیان منافع ملی ایران بود.

پیمان سعدآباد را می‌توان در کنار سایر پیمان‌های منطقه‌ای آن دوران، مانند پیمان لوزان، قرارداد ۱۹۱۹ و حتی پیمان بغداد (CENTO) در دهه‌های بعدی بررسی کرد. وجه مشترک این پیمان‌ها، تلاش قدرت‌های بزرگ برای تثبیت مرزهای منطقه‌ای و ایجاد کمربندهای امنیتی به نفع خود بود. در همه این موارد، ایران اغلب نقش تابع و منفعل را ایفا کرد و منافع ملی آن قربانی ملاحظات ژئوپلیتیکی قدرت‌های خارجی شد.

در مورد اروندرود نیز، واگذاری حق کشتیرانی به عراق، موقعیت استراتژیک ایران را تضعیف کرد و زمینه‌ساز مناقشات بعدی میان دو کشور شد. این امتیازات، نه تنها به حل ریشه‌ای اختلافات مرزی ایران با همسایگان منجر نشد، بلکه زمینه‌ساز مناقشات جدید و تضعیف موقعیت منطقه‌ای ایران شد.

پیمان سعدآباد به عنوان یکی از مهم‌ترین توافقات دیپلماتیک دوره پهلوی اول، در ظاهر با هدف تضمین صلح و امنیت منطقه‌ای و جلوگیری از منازعات مرزی منعقد شد. با این حال، بررسی دقیق‌تر ابعاد سیاسی، حقوقی و پیامدهای عملی این پیمان نشان می‌دهد که سیاست حسن همجواری رضا شاه نه تنها منجر به تثبیت موقعیت ایران نشد، بلکه در مواردی به تضعیف تمامیت ارضی کشور و واگذاری امتیازات مهم به همسایگان انجامید.

واگذاری امتیازات در اروندرود، کاهش سهم ایران از آب هیرمند، واگذاری اراضی راهبردی به ترکیه و تضعیف جایگاه منطقه‌ای ایران، از جمله پیامدهای منفی این پیمان بود. در نهایت، پیمان سعدآباد بیش از آنکه منافع ایران را تأمین کند، در راستای سیاست‌های منطقه‌ای بریتانیا و تثبیت وضعیت موجود به نفع کشورهای همسایه ایران عمل کرد و به عنوان یکی از نقاط ضعف سیاست خارجی دوره پهلوی اول در تاریخ معاصر ایران ثبت شد.

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *