چگونه یک مکانیک به یک مربی طوطی بدل شد؟

در حومه پرهیاهوی جاکارتا، جایی که موتورهای دودزا و خیابانهای شلوغ بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمرهاند، مردی ۳۳ ساله به نام آلبی البار راملی داستان متفاوتی برای گفتن دارد. او سالها در کارگاه کوچکش موتورسیکلت تعمیر میکرد، با دستهای روغنی و بوی تند بنزین و گریس. اما امروز، دیگر نه صدای آچار، بلکه بال زدن طوطیهای رنگارنگ ماکائو فضای خانه و زندگی او را پر کرده است.
راملی در سال ۲۰۱۸ برای نخستین بار سراغ پرندگان خانگی رفت. شروع کار با مرغعشقهای کوچک بود؛ پرندگانی ارزانقیمت و محبوب در اندونزی. اما علاقهاش به دنیای پرندگان به همینجا ختم نشد. او مجذوب طوطیهای ماکائو شد؛ پرندگانی بزرگ، باشکوه و هوشمند با بالهایی درخشان و دمهای بلند. دیدن آنها کافی بود تا مسیر زندگیاش تغییر کند.
نقطه عطف؛ ورود «زورو»
سال ۲۰۲۰، زندگی راملی ورق خورد. یکی از آشنایانش یک ماکائو به نام زورو را به او سپرد. راملی که تجربهاش در نگهداری از پرندگان کوچکتر بود، ناگهان با چالشی بزرگتر روبهرو شد: آموزش و مراقبت از پرندهای با نیازهای پیچیده و شخصیت منحصر به فرد. او میگوید: «همهچیز از زورو شروع شد. وقتی او وارد خانهام شد، فهمیدم میخواهم زندگیام را وقف این پرندگان کنم.»
از آن روز به بعد، وقت و انرژیاش میان خانواده و پرندگان تقسیم شد. او کار تعمیر موتورسیکلت را کنار گذاشت و خانهاش را به محیطی برای نگهداری ماکائوها تبدیل کرد.
یک حیاط پر از بالهای رنگی
امروز، راملی بیش از ۱۸ ماکائو در حیاط خانهاش دارد. هر پرنده نام، شخصیت و جایگاه خاصی دارد. صبحها با صدای جیغ و پرواز آنها بیدار میشود و ساعتها وقتش را صرف غذا دادن، تمیز کردن قفسها و آموزش میکند. پرندگان برایش صرفاً حیوانات خانگی نیستند؛ بخشی از خانوادهاند.
راملی میگوید: «هر کدامشان مثل یک انسان متفاوتاند. بعضی آرامترند، بعضی بازیگوش و بعضی لجوج. باید یاد بگیری با روحیه هر کدام چگونه رفتار کنی.»
تمرین پرواز در حومه شهر
یکی از مهمترین بخشهای کار راملی آموزش پرواز آزاد است. او هر هفته پرندگانش را به زمینی باز در حومه جاکارتا میبرد؛ جایی دور از ازدحام شهر. آنجا همراه دیگر علاقهمندان به ماکائو، تمرینهای گروهی برگزار میکند. هدف این تمرینها فقط پرواز نیست؛ بلکه آموزش بازگشت به مربی است.
راملی توضیح میدهد: «وقتی سوت میزنم، باید ظرف سه دقیقه برگردند. این کار به اعتماد و رابطه عاطفی میان مربی و پرنده بستگی دارد. اگر پرنده احساس امنیت و محبت نکند، برنمیگردد.»
تصویر او روی موتورسیکلت، با دو ماکائو نشسته بر دستهایش و چند پرنده دیگر در جعبههای چوبی در عقب موتور، به صحنهای آشنا برای همسایهها تبدیل شده است. دمهای بلند پرندگان در باد تکان میخورد و نگاه رهگذران را خیره میکند.
چالشها و مسئولیتها
نگهداری ماکائو فقط رنگ و لعاب و زیبایی نیست. این پرندگان نیازمند توجه ویژهاند، رژیم غذایی خاص دارند و باید در محیطی آرام نگهداری شوند. هزینههایشان هم کم نیست. راملی میگوید درآمدش دیگر مثل گذشته از تعمیر موتورسیکلت نمیآید؛ بخش زیادی از پولش صرف خوراک، دارو و تجهیزات پرندگان میشود.
او اضافه میکند: «گاهی سخت است. اما وقتی میبینم پرندهای که آموزش دادهام آزاد پرواز میکند و دوباره به من برمیگردد، احساس میکنم ارزشش را دارد.»
جامعهای از علاقهمندان
راملی تنها نیست. در اندونزی گروهی رو به رشد از مربیان و علاقهمندان ماکائو وجود دارد. آنها در فضای مجازی تجربیات خود را به اشتراک میگذارند و در تمرینهای گروهی شرکت میکنند. این گردهماییها نهتنها فرصتی برای سرگرمی، بلکه برای تقویت مهارتهای پرندگان و ایجاد ارتباط میان مربیان است.
راملی میگوید: «ما مثل یک خانواده هستیم. همه میدانیم که آموزش این پرندگان ساده نیست. با همدیگر یاد میگیریم، اشتباهاتمان را اصلاح میکنیم و موفقیتهایمان را جشن میگیریم.»
از آچار تا پرنده؛ داستانی الهامبخش
ماجرای راملی بیش از آنکه فقط روایت تغییر شغل باشد، نمونهای از دنبال کردن رؤیاهاست. او از فضای محدود یک تعمیرگاه به دنیای گسترده پرواز پرندگان گام گذاشت. انتخابی که شاید در نگاه اول عجیب یا پرخطر به نظر برسد، اما به او معنا و آرامش داده است.
امروز، وقتی پرندگانش در آسمان آبی پرواز میکنند و با سوت او به خانه برمیگردند، راملی لبخند میزند و میگوید: «دیگر نمیتوانم زندگیام را بدون آنها تصور کنم. این پرندگان به من یاد دادند که زندگی همیشه میتواند راهی تازه و رنگیتر داشته باشد.»
در شهری که بیشتر مردم درگیر شلوغی، ترافیک و سختیهای اقتصادیاند، داستان راملی نشان میدهد گاهی کافی است دل به علاقهای متفاوت بدهی تا مسیر زندگیات تغییر کند. او اکنون نه یک مکانیک ساده، بلکه مربی پرندگانی است که نماد آزادی و زیباییاند؛ پروازشان حکایتی است از رهایی، و رابطهشان با راملی، داستانی از عشق و پشتکار.