بازداشت کامبیز کاراندیش؛ امتداد تاریک قاچاقچیان نزدیک به خاندان پهلوی

ماموران آژانس خدمات مرزی کانادا (CBSA) روز ۲۳ مه ۲۰۲۵ در گذرگاه مرزی ویندزور-دیترویت هنگام بازرسی یک کامیون تجاری که از ایالات متحده وارد خاک کانادا میشد، موفق شدند ۱۸۷.۵ کیلوگرم کوکایین را کشف کنند. این محموله در دو چمدان و پنج کیسه زباله جاسازی شده بود و ارزش تقریبی آن بالغ بر ۲۳.۴ میلیون دلار برآورد شده است.
راننده این کامیون که کامبیز کاراندیش، مردی ۵۵ ساله و ساکن ریچموند هیل در استان انتاریو است، بلافاصله توسط ماموران بازداشت و همراه با مواد مخدر به پلیس سلطنتی کانادا (RCMP) تحویل داده شد.
کامبیز کاراندیش اکنون با دو اتهام جدی «واردات کوکائین» و «نگهداری کوکائین با هدف قاچاق» مواجه است و تحقیقات پیرامون فعالیتهای غیرقانونی او همچنان ادامه دارد.
یکی از نکات جالب توجه این پرونده، وابستگی سیاسی کامبیز کاراندیش به رضا پهلوی، فرزند محمدرضا شاه و یکی از چهرههای شناختهشده حامیان خاندان پهلوی است. پس از افشای این پرونده، بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی به مواضع سیاسی کاراندیش و حمایت او از رضا پهلوی واکنش نشان دادند و این موضوع سوالاتی را درباره روابط پشت پرده برخی حامیان رضا پهلوی و اتهامات امنیتی و اقتصادی پیرامون نزدیکان او مطرح کرده است.
کامبیز کاراندیش در حسابهای کاربری خود خود را «سرباز پهلوی» معرفی کرده و در مواضعش اظهاراتی تند علیه مخالفان رضا پهلوی داشته است. تاکنون مشخص نیست که روند قضایی پرونده وی به چه مرحلهای میرسد و اجرای عدالت در این مورد چه پیامدهایی خواهد داشت.
مقامات آژانس خدمات مرزی کانادا تاکید کردهاند که تلاش مستمر ماموران در شناسایی و جلوگیری از ورود مواد مخدر به کشور بسیار جدی است و با بهرهگیری از روشهای مدرن و اطلاعات دقیق، مسیرهای قاچاق را شناسایی و خنثی میکنند.
در مجموع، بازداشت کامبیز کاراندیش به جرم قاچاق محموله عظیم کوکائین نه تنها یک پرونده بزرگ مواد مخدر است، بلکه بازتابدهنده ابعادی از ارتباطهای سیاسی پشت پرده و حضور برخی فعالان سیاسی در عرصههای غیرقانونی نیز محسوب میشود. این موضوع میتواند به بحثهای گستردهتری درباره شبکههای حمایتی و سیاسی مرتبط با خانواده پهلوی در فضای مدرن دامن بزند.
مسئله قاچاق مواد مخدر توسط نزدیکان خاندان پهلوی موضوع تازهای نیست و تاریخ به خوبی گواه این واقعیت تلخ است. اسناد متعدد، خاطرات و تحقیقات مختلف نشان میدهد که از زمان استقرار نظام پهلوی، بسیاری از افراد وابسته به دربار و حتی اعضای خانواده سلطنتی به طور مستقیم در کشت، توزیع و قاچاق مواد مخدر دست داشتند. این فعالیتها نه تنها در سطوح پایین بلکه در لایههای بالای حکومت و نهادهای امنیتی نیز رواج داشت و به شکل گستردهای با حمایتها و مصونیتهای سیاسی همراه بود.
این سابقه طولانی، زمینهساز شکلگیری ساختار فاسد و شبکههای زیرزمینی قاچاق شد که موجب نفوذ عمیق فساد در کل بدنه حکومت پهلوی گردید. کسانی که ظاهراً در بستر سیاست و قدرت فعالیت میکردند، در واقع حلقههای اصلی زنجیره قاچاق و توزیع مواد مخدر در ایران و خارج از آن محسوب میشدند. همین امر باعث شد تا مبارزه جدی و سازمانیافته علیه پدیده قاچاق مواد مخدر حتی از سوی دستگاههای رسمی نیز با سختیهای فراوان مواجه شود و بخش اعظم این فسادها پنهان بماند یا به سرعت سرکوب و سانسور شود.
دورهی سلطنت پهلوی، به ویژه دوره محمدرضا شاه، به عنوان یکی از مهمترین و در عین حال تاریکترین مقاطع تاریخ معاصر ایران شناخته میشود. یکی از مهمترین ابعاد این دوره، فساد گسترده و سیستماتیکی است که از رأس هرم قدرت در خاندان پهلوی آغاز شده و به تمامی لایههای دیوانسالاری و جامعه نفوذ کرده بود. در این میان، فعالیتهای گسترده در زمینه قاچاق و مصرف مواد مخدر یکی از نمادهای بارز این فساد است که توسط اعضای خانواده سلطنتی، رجال دربار و مسئولان ارشد دولت عملی میشد. این مقاله بر اساس منابع مستند، خاطرات و اسناد داخلی و خارجی، به بررسی جامع و دقیق این موضوع میپردازد و در پی نشان دادن ابعاد مختلف این فساد ساختاری است.
یکی از مباحث کلیدی در مطالعات مربوط به دوره پهلوی، فساد اقتصادی، سیاسی و اخلاقی است که در لایههای مختلف قدرت و جامعه رخنه کرده بود. از میان این فسادها، قاچاق و مصرف مواد مخدر به عنوان یک آسیب اجتماعی و امنیتی بزرگ نه تنها به عنوان یک مشکل عمومی، بلکه به عنوان جزئی از ساختار قدرت، مطرح بوده است. شواهد متعددی که در آثار مهمی همچون «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» از حسین فردوست، «گفتگوهای من با شاه» از اسدالله علم، «سقوط شاه» از فریدون هویدا و «پس از سقوط» از احمدعلی مسعود انصاری ارائه شدهاند، گویای درون مایه و گستره این فساد هستند.
خاندان پهلوی و نقش آنان در فساد مواد مخدر
رضاشاه که پس از جنگ جهانی اول پایهگذار سلطنت پهلوی بود، بر خلاف شخصیت سختگیر و مقتدری که از وی در تاریخ روایت شده است، خود یکی از مصرفکنندگان شناختهشده تریاک بود (فردوست، 1370: 72). طبق منابع، وی فردی را اختصاص داده بود تا روزانه تریاک مورد نیاز او را فراهم نماید. باور رضاشاه مبنی بر آثار مثبتی که مصرف روزانه تریاک دارد، علیرغم دانش پزشکی مدرن زمان خود، نمونهای از گسترش ناصحیح مصرف این ماده و بیتفاوتی نسبت به پیامدهای اجتماعی آن بود. این مسأله باعث شد طبقات اشراف و بالاتر جامعه نیز به تدریج به مصرف مواد مخدر روی بیاورند و در نهایت به نفوذ آن به لایههای مختلف اجتماعی انجامید (همان).
دوره محمدرضا پهلوی شاهد پیچیدگی و جدیت بیشتر فساد در زمینه مواد مخدر بود. او مکرراً تلاش داشت تا ابعاد شخصی و مرتبط با خشونت ناشی از اعتیاد و قاچاق مواد مخدر را در اطراف خود مخفی نگه دارد؛ اما شواهد روشن و مستقیم از اعتیاد وی و اطرافیان نزدیکش وجود دارد. به طور مثال، پری غفاری در کتاب خود، یادآور میشود که شاه شبهایی بساط کشیدن تریاک را پهن میکرد و خود مصرفکننده بود (غفاری، 1376: 58). غلامرضا نجاتی نیز عنوان میکند که محمدرضا شاه هفتهای سه بار به منزل هوشنگ دولو میرفته و تریاک میکشیده است (نجاتی، 1371: 458).
علاوه بر این، خاطرات اسدالله علم و اسناد ساواک نشان میدهد هوشنگ دولو نه تنها تأمینکننده مواد مخدر و نقش کلیدی در قاچاق داشت، بلکه مواد را به دربار شاه میرساند (علم، 1371: 321–322؛ اسناد ساواک، 1352). گزارش “اشپیگل” در مارس ۱۹۷۲ نیز تأکید کرد که 12 هزار هکتار از زمینهای زراعی متعلق به خانواده سلطنتی به کشت خشخاش اختصاص داشته که بخشی از محصولات آن به قاچاق دیپلماتیک عرضه میشد (اشپیگل، 1972).
اشرف پهلوی به عنوان یکی از چهرههای اصلی قاچاق مواد مخدر شناخته میشود و در اسناد مختلفی، از جمله خاطرات حسین فردوست، به صراحت از وی به عنوان عضوی از مافیای بینالمللی یاد شده است (فردوست، 1370: 237). در فرودگاه ژنو در سال ۱۹۶۱، کشف چند کیلوگرم هروئین در چمدانهای اشرف موجب رسوایی بزرگی شد که با دخالت شاه به سرعت مهار گردید (پهلویها به روایت اسناد، ج2: 339). با این حال، او همچنان تا اواخر حکومت پهلوی به مدیریت بزرگترین باند قاچاق مواد مخدر در ایران ادامه میداد (مواد مخدر به روایت اسناد ساواک، ۱۹۸–۱۹۹).
اشرف حتی مورد حمله مسلحانهای در فرانسه قرار گرفت که به احتمال زیاد توسط رقبا و مافیای مواد مخدر انجام شد، اما این واقعه نیز دست از فعالیتهای او برنداشت (فریدون هویدا، 1370؛ شوکراس، 1369).
برادران محمدرضا شاه – محمودرضا، غلامرضا، و حمیدرضا – هرکدام به نحوی در قاچاق و مصرف مواد مخدر نقش داشتند. محمودرضا مجوز رسمی کشت تریاک داشت و بخشی از محصول را در بازار سیاه عرضه میکرد (هویدا، سقوط شاه؛ مسعود انصاری، پس از سقوط). غلامرضا و حمیدرضا نیز به عنوان قاچاقچیان عمده شناخته شده و مشهور به واردات و توزیع هستند. به طور خاص، حمیدرضا پهلوی به مصرف و قاچاق هروئین معروف بود و اثر «هرویین حمیدرضا» در بازار تهران شناخته شده بود (پرونده حمیدرضا، 1341). شهلا بختیاری در تحقیقات خود نیز به این موضوع اشاره دارد (بختیاری، 112–114).
شهناز پهلوی، دختر شاه، به طور غیرمستقیم و با نفوذ همسرش به مصرف مواد مخدر مانند LSD و حشیش آلوده شد (علم، 1383: 361). این نشاندهنده فساد گستردهتر فرهنگی و اخلاقی در خانواده سلطنتی است.
رجال دربار و شبکههای قاچاق
هوشنگ دولو، یکی از نزدیکترین افراد به شاه، رئیس دفتر و نقش پررنگی در قاچاق مواد مخدر داشت (فردوست، 1370: 264–265). وی چندین بار در اروپا و سوئیس به جرم قاچاق دستگیر شد، اما به دلیل نفوذ سیاسی و مصونیت دیپلماتیک تبرئه و آزاد میشد (کوچکیانفرد، 1376: 145–152). احمد علی مسعود انصاری در کتاب خود وی را به عنوان متنفذی که نفوذ عجیبی در میان رجال مطرح داشت معرفی میکند و مینویسد: «در خانه و کنار منقلش بشقابی پر از سکه طلا وجود داشت که هر کسی میتوانست آن را بردارد» (مسعود انصاری، 1362: 62).
شخصیتهایی مانند حسن قریشی و فلیکس آقایان از دیگر دلالان و قاچاقچیان پرنفوذ بوده و نقش عمدهای در تهیه و توزیع مواد داشتند (علم، 1371: 332–333؛ فردوست، 1370: 263).
شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر حکومت پهلوی، نیز متهم به اعتیاد و فساد بود و گفته میشود بساط تریاککشی در دفتر او برقرار بوده است (فردوست، 1370: 605–606). وزیر بهداری سابق، جهانشاه صالح، گرچه در ظاهر مخالف کشت خشخاش بود، اما در واقع در قاچاق مواد دست داشته است (مواد مخدر به روایت اسناد ساواک، 196–197).
عبدالعظیم ولیان نقش اصلی در تأمین تریاک رجال و دولو داشته و حمل تریاکهای آنها به اروپا را سازماندهی میکرد (پرونده هوشنگ دولو، 1351). همچنین فرماندهان نظامی و انتظامی مانند غلامعلی اویسی و تیمور بختیار نیز از قاچاق مواد مخدر سودهای کلانی بردهاند (فردوست، 1370: 265). برگرفته از پرونده پرویز خسروانی مشخص است که او به طور مستقیم در توزیع مواد و دریافت رشوه دست داشته است.
قاچاق گسترده و رسواییهای متعدد، همچون وقوع ماجرای هوشنگ دولو در سوئیس و کشف مواد در چمدانهای اشرف پهلوی در ژنو، بازتاب وسیع خارجی داشت، اما در داخل ایران تحت سانسور شدید قرار گرفت و مردم عادی اطلاع دقیقی از آن نداشتند .
فریدون هویدا مینویسد که حتی مجلات معتبر جهانی مانند «تایم» نسخههای ارسالی به ایران از سوی ساواک سانسور میشد و صفحات مربوط به قاچاق مواد مخدر حذف میگردید. این برخورد دولت پهلوی با افشای فساد، نشانگر نگرانی عمیق آنان از پیامدهای اجتماعی و سیاسی افشای حقیقت بود.
با توجه به این پیشینه تاریخی، بازداشت افرادی مانند کامبیز کاراندیش به جرم قاچاق مواد مخدر، وجوه جدیدی از این سلسله تبعات و استمرار این پدیده را در فضایی مدرنتر و در حوزههای جغرافیایی متفاوت نشان میدهد و تاکید میکند که موضوع قاچاق و فساد پیرامون خاندان پهلوی و نزدیکان آن گاه برخلاف ظاهر سیاسی و رسانهای آن، همچنان زنده و فعال است.
منابع
فردوست، حسین. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، تهران: اطلاعات، 1370.
علم، اسدالله. گفتگوهای من با شاه، ج1، تهران: طرح نو، 1371.
غفاری، پروین. تا سیاهی و در دام شاه، تهران: ترجمه و نشر کتاب، 1376.
مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، انتشارات اطلاعات، 1370.
هویدا، فریدون. سقوط شاه، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: اطلاعات، 1370
شوکراس،ویلیام، آخرین سفر شاه، ویلیام شوکراس، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، البرز1369
نجاتی، غلامرضا. تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1371.
مسعود انصاری، احمدعلی. پس از سقوط، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، 1384
مجله اشپیگل، شماره ۱۳ مارس ۱۹۷۲.
مواد مخدر به روایت اسناد ساواک، رسانش، تهران، 1384
کوچکیانفرد، حسین. رسوایی در سوئیس، 1376.
شهلا بختیاری، مفاسد خاندان پهلوی ، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ۱۳۸۴
اسناد ساواک و آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
.