عملیات مهندسی؛ داستانی که تلویزیون بازگو می کند و تاریخ به یاد دارد

Rate this post

سریال «عملیات مهندسی» روایتگر داستانی تاریخی و واقع‌گرایانه درباره مبارزه نیروهای امنیتی و مردم عادی با گروهک تروریستی منافقین در دهه ۶۰ شمسی است. این سریال که از شبکه سه سیما پخش می‌شود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده و به خوبی فضای دهه شصت را با تمام چالش‌ها، ترورها و تهدیدهای امنیتی به تصویر کشیده است. داستان سریال حول تلاش‌های نیروهای انقلابی برای مقابله با عملیات‌های تروریستی و امنیتی منافقین می‌چرخد و به جوانب مختلف نفوذ، شکنجه و ترور توسط این گروهک می‌پردازد. در این مجموعه، مبارزان در سایه عملیات‌های اطلاعاتی و نظامی، با ترس، امید و شجاعت زندگی می‌کنند و برای حفظ امنیت و آرمان‌های انقلاب جان خود را به خطر می‌اندازند. قصه «عملیات مهندسی» نه تنها بیانگر واقعیت‌های تلخ تاریخی است، بلکه پیام‌آور ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم و خشونت است.

به بهانه پخش سریال «عملیات مهندسی»، گزارشی از حقایق تکان‌دهنده عملیات مخوف منافقین ارائه می‌کنیم؛ قصه‌ای واقعی و هولناک از دهه ۶۰.

در مرداد ماه سال ۱۳۶۱، سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین، فاز جدیدی از فعالیت‌های تروریستی خود را بر مبنای اندیشه‌های انحرافی آغاز کردند که به «عملیات مهندسی» مشهور شد. این عملیات شامل ربایش، شکنجه وحشیانه و به شهادت رساندن نیروهای انقلابی و شهروندان مشکوک به وابستگی به جمهوری اسلامی بود و یکی از تلخ‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین بخش‌های تاریخ انقلاب به شمار می‌رود.

در ۲۲ مرداد ۱۳۶۱، خسرو زندی که به اتهام سرقت خودرو در شهر تهران توسط مردم دستگیر شده بود، به نیروهای کمیته انقلاب اسلامی تحویل داده شد. پس از بازجویی‌های اولیه، او زبان به اعترافاتی گشود که به کشف جنایت شومی در منطقه باغ فیض در شمال‌غرب تهران انجامید؛ مکانی که اجساد مثله‌مثله شده سه پاسدار کمیته در آنجا دفن شده بود. این ماجرا شروع فصلی سیاه از جنایات تحت عنوان عملیات مهندسی بود.

سازمان منافقین، پس از مواجهه با ضربات سختی که از سوی نهادهای امنیتی نظام در اوایل سال ۱۳۶۱ متحمل شد، درصدد برآمد تا با شناسایی و ربایش نیروهای امنیتی، اطلاعات مهمی درباره مکان‌های تیمی و فعالیت‌های ضدانقلابی به دست آورد. این عملیات که زیر پوشش فعالیت‌های مهندسی اطلاعاتی انجام می‌شد، به تدریج رنگ شکنجه و حذف فیزیکی نیروها را به خود گرفت.

ربایش و شکنجه در خانه وحشت خیابان بهار

یکی از اصلی‌ترین پایگاه‌های این عملیات خانه‌ای در خیابان بهار تهران بود که تیم‌های ویژه سازمان، افراد ربوده شده را به آنجا منتقل می‌کردند. حمام خانه عایق صوتی شده بود تا صدای شکنجه‌ها به بیرون درز نکند. شکنجه‌گران با ابزارهای مختلف از جمله کابل، میله‌های سربی، سیخ، آب جوش و حتی اتوی داغ ضربات مرگباری به قربانیان وارد می‌کردند.

طالب طاهری ۱۶ ساله و محسن میرجلیلی ۲۵ ساله، دو پاسدار که در جریان گشت‌زنی توسط اعضای منافقین دستگیر شدند، از اصلی‌ترین قربانیان این شکنجه‌ها بودند. هادی شعبانی، یکی از فرماندهان عملیات، درباره ربایش این دو می‌گوید:

«آنها به خیابان آمده و منتظر می‌ماندند تا طالب طاهری و محسن میرجلیلی از پشت بام پایین بیایند؛ سپس با ماشین جلویشان را گرفتند، آنها را خلع سلاح، بیسیمشان را گرفتند و به زور سوار ماشین کردند.»

پس از انتقال به خانه بهار، شکنجه‌ها آغاز شد. مهران اصدقی، یکی از فرماندهان شکنجه‌ها درباره نحوه آزار دو پاسدار گفته است:

« مهران اصدقی در بازجویی‌ها درباره شکنجه وحشیانه دو پاسدار، طالب طاهری و محسن میرجلیلی، گفت:

«به ما دستور داده بودند که یکی از این بچه‌ها را بیاوریم و با شدت شکنجه کنیم تا دیگران عادت کنند و این قبح شکنجه ریخته شود. این عملیات را «عملیات مهندسی» نامیده بودند. این شهیدان به گفته من، بدن‌های تمرینی ما شده بودند تا برای شکنجه‌های بعدی آموزش ببینیم.»

وی شرح داد که شکنجه‌ها شامل موارد زیر بود:

  • گذاشتن اتوی داغ بر بدن قربانیان که باعث بیهوشی آنها می‌شد.
  • فرو کردن سیخ داغ در بدن.
  • کشیدن دندان‌ها با انبردست.
  • له کردن سر انگشت‌ها با انبردست.

وی اظهار داشت این موضوعات در مناقشات و پرونده او موجود و مستند است.

در پاسخ به سوال قاضی که پرسید چرا این شکنجه‌ها انجام شده‌اند، اصدقی گفت:

«سازمان به ما دستور داد که این کارها را انجام دهیم تا بتوانیم اطلاعات کسب کنیم و در نهایت پیروز شویم.»

قاضی از وکیل شکات پرسید آیا این دو نفر عضو کمیته بوده‌اند؟

وکیل قضایی، آقای کبیری، پاسخ داد:

«بله، این افراد عضو کمیته بودند اما مسلح نبودند. تحقیقاتشان در قالب نیروهای بسیج انجام می‌شد.»

کبیری همچنین گفت:

«آن‌ها اطلاعات خاصی برای ارائه نداشتند و شکنجه‌ها بر اساس دستور سازمان بود تا تمرین و هماهنگی برای شکنجه‌های آینده انجام شود.»

از گفته‌های کبیری مشخص شد این افراد که شکنجه شدند، در واقع جوانان ساده و مظلومی بودند که برای تحقیق آمده بودند و هیچ اطلاعات سری نداشتند.

در شرح شکنجه‌ها، مهران اصدقی گفت:

«ابتدا آنها را روی صندلی بسته و صندلی‌ها را خواباندیم، من با کابل میزدم و مصطفی معدن‌پیشه دهانشان را با پارچه می‌پوشاند که صدایی بلند نشود. آن‌ها مرتب انکار می‌کردند و گاهی می‌گفتند «الله‌اکبر» از درد. به پاهایشان که تاول زده بود، آب جوش می‌ریختیم، و اگر تاول ترکیده بود، پانسمان می‌کردیم و دوباره می‌زدیم. خون در کف حمام جاری بود. این شکنجه‌ها تا عصر ادامه داشت.»

اصدقی اضافه کرد بعد از ساعت خاصی چون سکوت و احتمال افشای صداها بود، شکنجه‌ها محدود شد و به بدرفتاری‌های کلامی و تهدید گذشت.

اعترافات مهران اصدقی از شدت و روش‌های شکنجه در عملیات مهندسی، پرده از یک جنایت سیستماتیک وحشتناک برداشت. شکنجه‌های بی‌وقفه، استفاده از اتوی داغ، سیخ و کابل و حتی کشیدن دندان و له کردن اعضای بدن، نشان از سقوط اخلاقی عمیق در تشکیلات منفور منافقین دارد.

این اعترافات به صورت مستند در پرونده‌های قضایی موجود است و یکی از مهم‌ترین اسناد در افشای جنایات سازمان منافقین به شمار می‌رود.

همچنین خسرو زندی در اعترافات خود گفته است: زندی در اعترافات خود گفت که این عملیات جنایتکارانه از اوایل مرداد تا ۲۵ مرداد همان سال ادامه داشت و طی آن سه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی، یک کفاش، یک معلم و یک مهندس هوادار سازمان توسط گروهک منافقین ربوده شدند و شکنجه‌ها و آزارهای فجیعی بر آنها روا داشته شد. او ماموران دادستانی انقلاب و پاسداران کمیته را به منطقه باغ فیض در شمال غرب تهران برد که محل دفن سه جنازه زنده به گور شده بود.

در تشریح روند عملیات اظهار داشت:

«شب ساعت ۹:۳۰ رحمان و بهرام که مسئولم بودند، به خانه آمدند و گفتند باید این دو جسد را دفن کنیم. وقتی سوال کردم چه شده، گفتند خانه تیمیمان لو رفته و مجبور شدیم آن‌ها را بکشیم.»

خسرو زندی همچنین بیان کرد که اجساد قربانیان را پس از شکنجه و هنگام اینکه هنوز نفس می‌کشیدند و بدن‌هایشان گرم بود، داخل گودالی انداختند و رویشان سنگ گذاشتند.

او اعتراف کرد:

«اجساد را در صندوق عقب خودرو قرار دادیم و به بیابان بردیم. حتی صدای خرخر از گلوی آنها صادر می‌شد. وقتی اطلاع از لو رفتن خانه تیمی پیدا کردیم، مجبور به این جنایت هولناک شدیم.»

زندی جزئیات خانه تیمی خیابان بهار را فاش کرد که به عنوان شکنجه‌گاه اصلی عملیات مهندسی مورد استفاده قرار می‌گرفت. وی گفت که در این خانه حمام بزرگ با عایق صوتی برای جلوگیری از شنیدن صدای شکنجه مجهز شده بود. ابزارهای شکنجه شامل کابل، میله‌های سربی، سیخ، آب جوش، نقاب و غیره برای شکنجه قربانیان استفاده می‌شد.

خسرو زندی ضمن اشاره به تلاش‌های شکنجه‌گران برای گرفتن اطلاعات گفت که اکثر شکنجه‌شدگان افراد ساده و بی‌اطلاعی بودند که هیچ اطلاعی درباره فعالیت‌های سازمان نداشتند. او تأکید کرد که شکنجه‌ها بیشتر برای ایجاد وحشت و سرکوب روحی و جسمی قربانیان انجام می‌شد.

اعترافات خسرو زندی یکی از مستندترین اسناد درباره این عملیات بود که به نیروهای امنیتی کمک کرد تا شبکه منافقین را بیش از پیش شناسایی و منهدم کنند.

تلاش برای مقابله و واکنش نظام

این جنایات در حالی اتفاق افتاد که جمهوری اسلامی با بسیج نیروهای امنیتی و همکاری مردمی موفق شده بود ضربات مهلکی به منافقین وارد کند. عملیات مهندسی تلاش سازمان برای مقابله با این دستگیری‌ها و شناسایی نیروهای نفوذی بود که در نهایت به بی شرمانه‌ترین شکنجه‌ها و قتل‌ها منجر شد.

شاهرخ طهماسبی نیز از دیگر قربانیان اصلی این عملیات بود که در منطقه نارمک تهران ربوده و به شهادت رسید و پیکرش تا امروز پیدا نشده است.

عملیات مهندسی یکی از سیاه‌ترین صفحات تاریخ جنایات منافقین است که به واسطه وحشی‌گری، قتل و شکنجه‌های گسترده رقم خورد. این جنایات نه تنها علیه نیروهای امنیتی، بلکه علیه مردمی که ظن مخالفت با سازمان داشتند نیز انجام شد. این فصل از تاریخ، نمونه بارز سقوط ارزش‌های انسانی در چنبره یک تشکیلات تروریستی و البته درس عبرتی برای همگان است که مبارزه برای عدالت و امنیت همیشه با رنج و قربانی همراه است.

با هوشیاری قوی نهادهای امنیتی و همراهی ملت ایران، این جنایات شنیع در نهایت متوقف شد و خاطره تلخ آن در تاریخ انقلاب به عنوان هشدار و نمادی از معاضدت و ایستادگی در برابر ظلم باقی ماند.

 

Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *