سرلشکر مقربی؛ جاسوسی در سایه جنگ سرد، روایتی درباره یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های امنیتی عصر پهلوی

در 24 آذر 1356، دادگاه نظامی ویژه ارتش، سرلشکر مقربی را به اتهام جاسوسی برای شوروی محکوم به اعدام کرد.

سرلشکر مقربی؛ جاسوسی در سایه جنگ سرد، روایتی درباره یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های امنیتی عصر پهلوی

بامداد چهارم دی‌ماه ۱۳۵۶، در یکی از محوطه‌های بسته نظامی تهران، حکم اعدام سرلشکر احمد مقربی اجرا شد. نه خبرنگاری حضور داشت، نه دوربینی، و نه بیانیه‌ای توضیحی. تنها یک خبر کوتاه در مطبوعات رسمی رژیم پهلوی منتشر شد: «حکم اعدام سرلشکر مقربی، به جرم جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی، به اجرا درآمد.» همین سکوت، به‌تنهایی گویای وزن و حساسیت پرونده‌ای بود که ساواک آن را یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های ضدجاسوسی خود می‌دانست.

اما این اعدام، پایان یک زندگی نبود؛ بلکه گشوده‌شدن دریچه‌ای بود به لایه‌های پنهان جنگ سرد در ایران، به درون ارتشی که ستون قدرت شاه محسوب می‌شد، و به شبکه‌ای اطلاعاتی که دهه‌ها بی‌صدا کار کرده بود. پرونده مقربی، آمیزه‌ای است از خیانت بلندمدت، مهندسی پیچیده اطلاعاتی، و بحران اعتماد در نظام پهلوی؛ پرونده‌ای که هنوز، با گذشت دهه‌ها، تمام زوایایش روشن نشده است.

jE5NjEwN2NlY

تولد و صعود؛ مسیر کلاسیک یک افسر موفق

احمد مقربی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. نسل او، نسلی بود که با ارتش نوین رضاشاهی رشد کرد و ارتقا یافت؛ ارتشی که نظم، تخصص و وفاداری به دولت مرکزی را ارزش‌های بنیادین خود می‌دانست. مقربی پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه، وارد دانشکده افسری شد و با درجه  ستوان‌سومی فارغ‌التحصیل گردید.

کارنامه آموزشی او چشمگیر بود: دوره‌های مهندسی مقدماتی و عالی، پدافند عالی، دانشگاه جنگ، و دوره فرماندهی و ستاد در ایالات متحده آمریکا. این مسیر، او را در زمره افسران «مدرن» ارتش شاهنشاهی قرار می‌داد؛ افسرانی که قرار بود زبان مشترک نظامی با غرب داشته باشند و ارتش ایران را به سطح ارتش‌های ناتو نزدیک کنند (ر.ک: آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب).

از سال ۱۳۲۷ وارد ساختار رسمی ارتش شد و به‌تدریج مناصب حساسی را در ستاد ارتش بر عهده گرفت؛ از جمله معاونت اداره پنجم و سپس ریاست رکن پنجم ستاد بزرگ ارتشتاران؛ بخشی که مسئول برنامه‌ریزی، تدارکات و به‌ویژه خرید تسلیحات از غرب بود. این جایگاه، مقربی را به یکی از مطلع‌ترین افراد درباره  قراردادهای نظامی ایران با آمریکا و اروپا بدل می‌کرد.

چهره  دوگانه؛ افسر وفادار یا عامل خاموش؟

در ظاهر، مقربی نمونه کامل یک افسر موفق بود. عضویت در نهضت مقاومت ملی در جوانی، حضور در انجمن جغرافیا و حتی انجمن مهندسین آمریکا، از او تصویری چندبعدی می‌ساخت؛ افسری فنی، اهل مطالعه و به‌ظاهر بی‌حاشیه.

اما گذشته‌ای وجود داشت که هرگز به‌طور کامل پاک نشد. پس از انحلال حزب توده در دهه ۱۳۳۰، مقربی حدود هفت ماه بازداشت شد. هرچند مدرک کافی برای محکومیت او به دست نیامد و آزاد شد، اما همین بازداشت، به‌مثابه لکه‌ای امنیتی، تا پایان عمر حرفه‌ای‌اش باقی ماند. بعدها مشخص شد که همین نقطه ضعف، به یکی از ابزارهای اصلی کاگ‌ب برای فشار و کنترل او بدل شده است. در نظام‌های امنیتی، گذشته هرگز نمی‌میرد؛ فقط منتظر زمان مناسب می‌ماند.

62854070

آغاز یک همکاری طولانی؛ از ۱۳۲۴ تا ۱۳۵۶

بر اساس اسناد و اعترافات، همکاری مقربی با سرویس اطلاعاتی شوروی، سابقه‌ای بسیار طولانی‌تر از آن دارد که در ابتدا تصور می‌شد. برخی منابع حاکی از آن‌اند که او از سال ۱۳۲۴ خورشیدی (۱۹۴۵ میلادی)، در مقام افسری جوان، جذب شبکه اطلاعاتی شوروی شد. ارتباط اولیه از طریق سفارت شوروی در تهران برقرار گردید و مقربی با نام رمز «مرد» شناخته می‌شد.

ولادیمیر کوزیچکین، افسر کاگ‌ب که بعدها از شوروی جدا شد، در خاطرات خود مقربی را «بهترین عامل رزیدنسی تهران» توصیف می‌کند؛ عاملی که بیش از یازده سال ارتباط مستمر داشت و در مجموع، نزدیک به سی سال برای کاگ‌ب کار کرد (کوزیچکین، خاطرات، به نقل از منابع غربی).

در میانه دهه ۱۳۴۰، همکاری وارد مرحله‌ای جدی‌تر شد. روس‌ها با تهدید افشای ارتباطات گذشته مقربی با یک سرهنگ فراری، او را وادار کردند دامنه اطلاعات منتقل‌شده را گسترش دهد. از این پس، اطلاعاتی درباره خریدهای تسلیحاتی ایران، ساختار فرماندهی ارتش، روابط ایران و آمریکا، و حتی ضعف‌های درونی نیروهای مسلح در اختیار شوروی قرار گرفت.

فناوری جاسوسی؛ وقتی نوار ضبط‌صوت جای دیدار را می‌گیرد

یکی از شگفت‌انگیزترین ابعاد پرونده مقربی، شیوه‌های فنی انتقال اطلاعات است. برخلاف الگوهای کلاسیک جاسوسی که مبتنی بر ملاقات‌های حضوری بود، مقربی از تجهیزات پیشرفته استفاده می‌کرد. مهم‌ترین آن‌ها، ضبط‌صوت سونی با آنتن مخصوص بود که امکان ارسال اطلاعات صوتی بدون تماس مستقیم را فراهم می‌کرد.

این فناوری، نشان‌دهنده سطح بالای اعتماد کاگ‌ب به او و نیز اهمیت اطلاعاتی بود که منتقل می‌کرد. ساواک، پس از حدود یک‌ونیم سال رصد فنی و مراقبت، سرانجام موفق به کشف این ابزار شد. به گفته منوچهر هاشمی، از مدیران وقت ساواک، این تجهیزات از پیشرفته‌ترین نمونه‌های موجود در جهان بودند و کشف آن‌ها، ضربه‌ای جدی به شبکه شوروی وارد کرد.

در این شبکه، افراد دیگری نیز نقش داشتند؛ از جمله علینقی ربانی، از مقامات وزارت آموزش‌وپرورش، که به‌عنوان رابط یا پشتیبان اطلاعاتی عمل می‌کرد.

لحظه کشف؛ پاییز ۱۳۵۶

در پاییز ۱۳۵۶، اداره هشتم ساواک (ضدجاسوسی) پس از ماه‌ها رصد، به نقطه اطمینان رسید. مقربی هنگام انتقال اسناد محرمانه به یکی از دیپلمات‌های شوروی دستگیر شد. روزنامه رستاخیز در ۲۴ آذر همان سال، خبر بازداشت او را منتشر کرد؛ خبری که به‌سرعت در محافل سیاسی و نظامی پیچید.

افسر کاگ‌ب، «کابانف»، به دلیل مصونیت دیپلماتیک آزاد شد، اما شبکه عملاً فروپاشید. بازجویی‌ها، به اعترافات گسترده انجامید. آخرین نوار ضبط‌شده مقربی، حاوی اطلاعاتی بود که به‌گفته منابع امنیتی، «بسیار حساس و تکان‌دهنده» تلقی می‌شد.

کوزیچکین بعدها نوشت که پس از دستگیری مقربی، رزیدنسی کاگ‌ب در تهران دچار خلأ اطلاعاتی جدی شد؛ خلأیی که هیچ‌گاه به‌طور کامل جبران نشد.

62854068

دادگاه و اعدام؛ عدالت امنیتی در عمل

دادگاه نظامی ویژه تهران، در ۲۴ آذر ۱۳۵۶، احمد مقربی را به اتهام جاسوسی و افشای اسرار نظامی به بیگانگان، به اعدام محکوم کرد. حکم در مرحله تجدیدنظر نیز تأیید شد. علینقی ربانی نیز در همین پرونده محاکمه و به اعدام محکوم شد؛ حکمی که در ۲۵ دی‌ماه اجرا گردید.

جلسات دادگاه کاملاً غیرعلنی بود. مطبوعات تنها مجاز به انتشار اطلاعیه‌های رسمی بودند. بامداد چهارم دی‌ماه، حکم مقربی اجرا شد. تیرباران، بی‌سر و صدا، و بدون توضیح عمومی.

ساواک، این پرونده را به‌عنوان نمونه‌ای از کارآمدی خود معرفی می‌کرد؛ اما واقعیت این بود که چنین پرونده‌ای، بیش از آن‌که قدرت نظام را نشان دهد، از عمق نفوذ و بحران اعتماد پرده برمی‌داشت.

پیامدها و روایت‌های یک پرونده

اعدام مقربی، روابط ایران و شوروی را تیره‌تر کرد. کاگ‌ب یکی از ارزشمندترین منابع خود را از دست داد. اما معماها باقی ماند: آیا کشف شبکه نتیجه خیانت درونی در کاگ‌ب بود؟ یا حاصل برتری فنی ساواک؟ یا ترکیبی از هر دو؟

این پرونده، الهام‌بخش فیلم «دام نامرئی» (۱۳۵۷) به کارگردانی فریبرز صالح شد و بعدها در آثار نمایشی دیگر نیز بازتاب یافت. پس از انقلاب، پرونده مقربی به‌عنوان نماد خیانت در رژیم پهلوی معرفی شد؛ هرچند برخی، همچنان در اصالت یا بزرگ‌نمایی آن تردید دارند.

در تاریخ جاسوسی ایران، مقربی اغلب با ژرژ آگابِکوف مقایسه می‌شود؛ دو چهره، دو سوی متفاوت جنگ اطلاعاتی ایران و شوروی.

احمد مقربی، چه جاسوسی وفادار به کاگ‌ب بوده باشد و چه مهره‌ای در بازی بزرگ‌تر قدرت، امروز یکی از معماهای ماندگار تاریخ معاصر ایران است. پرونده او نشان می‌دهد که در دل ظاهراً مستحکم‌ترین ساختارها، ترک‌هایی وجود دارد که اگر دیده نشوند، روزی فروپاشی را رقم می‌زنند.

 

ارسال نظر

خبر‌فوری: قهرمان یوروویژن نوجوانان معرفی شد | صدای جدید فرانسه کیست؟