سقوط آزاد ریال | تبدیل سرمایه به کاه | چرا ارز و طلا کوتاه نمیآید؟
اظهارات معاون برنامه و بودجه در کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۵ ، جایی که بهصراحت اعلام شد بخش عمده منابع ارزی حاصل از فروش نفت در هشتماهه نخست سال مصرف شده و برای تأمین واردات و نیازهای باقیمانده، دولت ناچار به استفاده از منابع صندوق توسعه ملی خواهد بود.
به گزارش دیروزبان به نقل از شبکه اطلاعرسانی ارز و طلا، اگر رفتار اخیر دلار را با وزندادن به دادههای جدید بازخوانی کنیم، تصویر بازار از یک «رالی پرریسک» به یک «حرکت ساختاری بیتعادل» تغییر میکند. رالی دلار که از محدودههای حوالی ۱۱۴ هزار تومان آغاز شد، اکنون نهتنها تمام منطقهای اصلاح کلاسیک را پشت سر گذاشته، بلکه وارد مرحلهای شده که حتی ابزارهای مداخلهای سیاستگذار نیز کارایی خود را از دست دادهاند. رشد اخیر دلار دیگر صرفاً محصول هیجان یا شوکهای مقطعی نیست، بلکه بر بستری از محدودیت واقعی منابع ارزی، تثبیت انتظارات تورمی و پذیرش نرخهای بالا در سطوح رسمی بنا شده است؛ موضوعی که وزن تحلیلی بسیار بالاتری نسبت به دورههای قبل دارد.
دیتای بسیار مهم و تازهای که این تصویر را تکمیل میکند، اظهارات معاون برنامه و بودجه در کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۵ است؛ جایی که بهصراحت اعلام شد بخش عمده منابع ارزی حاصل از فروش نفت در هشتماهه نخست سال مصرف شده و برای تأمین واردات و نیازهای باقیمانده، دولت ناچار به استفاده از منابع صندوق توسعه ملی خواهد بود. این گزاره، از منظر بازار ارز، یک سیگنال بسیار قوی است: دست بازارساز برای مداخله مؤثر و ارزپاشی خالی شده است. در چنین شرایطی، انتظار اصلاحهای دستوری یا مداخلهمحور، بیش از آنکه تحلیلی باشد، خوشبینانه و غیرواقعبینانه است.
رشد نرخهای رسمی؛ پذیرش ضمنی دلار گران
همزمان با محدودیت منابع، رفتار نرخهای رسمی نیز بهوضوح در حال ارسال پیامهای جدید به بازار است. رشد قیمت دلار در تالار اول و دوم و ثبت دلار سنا در محدوده ۱۱۹ هزار تومان و دلار نیما در حوالی ۸۱ هزار و ۷۰۰ تومان، نشان میدهد که حتی در سطوح رسمی نیز نرخهای بالای دلار در حال پذیرفتهشدن هستند. این پذیرش، شاید مهمترین تغییر کیفی بازار در مقطع فعلی باشد؛ چرا که تا زمانی که شکاف میان نرخ رسمی و آزاد بسیار بزرگ و غیرقابلدفاع بود، بازار آزاد همواره در معرض فشار اصلاح قرار داشت. اما اکنون، با حرکت تدریجی نرخهای رسمی به سمت اعداد بالاتر، این فشار بهطور محسوسی تضعیف شده است.
در چنین فضایی، دلار بازار آزاد برای آغاز یک اصلاح جدی، نیازمند شوکی بسیار بزرگتر از گذشته است. وقتی نرخهای رسمی خود را با واقعیتهای تورمی تطبیق میدهند، اصلاح در بازار آزاد نهتنها دشوارتر میشود، بلکه از نظر ذهنی نیز مشروعیت خود را از دست میدهد. این دقیقاً همان عاملی است که باعث شده دلار، حتی پس از رسیدن به سطوح بسیار بالا، همچنان با تقاضای فعال مواجه باشد.
انتظارات تورمی و تقاضای فصلی؛ ترکیبی که اصلاح را خنثی میکند
یکی دیگر از دیتاهای کلیدی جدید، تشدید انتظارات تورمی در کنار تقاضای فصلی پایان سال است. بازار در سهماهه پایانی سال همواره با افزایش تقاضای ارزی مواجه بوده، اما آنچه امسال این تقاضا را متمایز میکند، همزمانی آن با ترس عمیق از کاهش بیشتر ارزش ریال است. خریداران، حتی در قیمتهای بسیار بالا، حاضر به خروج از بازار نیستند؛ زیرا ریسک «نخریدن» را بهمراتب بزرگتر از ریسک «خرید در سقف» میبینند.
نتیجه این وضعیت، عبور دلار از کانال ۱۴۰ هزار تومان و رسیدن قیمتها تا محدوده ۱۴۲ هزار تومان است؛ حرکتی که نه با نشانههای اصلاحی همراه بوده و نه با کاهش محسوس حجم معاملات. این رفتار نشان میدهد که بازار هنوز در فاز تعقیب قیمت قرار دارد و ذهنیت غالب، همچنان صعودی است.
ساختار تکنیکال جدید؛ پامپ از دل فشردگی
از منظر تکنیکال نیز دادههای جدید تصویر متفاوتی نسبت به گذشته ارائه میدهند. پس از یک دوره فشردگی سقف و کفها در دل روند صعودی، بازار بار دیگر از سطح ۱۳۴ هزار تومان با یک پامپ قدرتمند خارج شد و خود را به سطوح فعلی رساند. نکته مهم اینجاست که این حرکت، بدون شکلگیری الگوهای بازگشتی یا هشدارهای معتبر اصلاحی انجام شده است. برخلاف مقاطع قبلی، بازار حتی در تایمفریمهای کوتاهمدت نیز نشانهای از ضعف ساختاری بروز نداده است.
اگرچه فاصله قیمت از میانگینهای هفتگی و ماهانه بسیار زیاد شده و از آخرین کف داخلی نیز فاصله معناداری گرفتهایم، اما تجربه هفتههای اخیر نشان داده که بازار تمایلی به بازگرداندن تعادل از مسیر اصلاح قیمتی ندارد. هر بار که انتظار افت شکل گرفته، بازار بهجای ریزش، وارد فاز مکث و کندشدن رشد شده تا میانگینها بهمرور خود را به قیمت نزدیک کنند. این رفتار، نشانهای روشن از ترجیح اصلاح زمانی بر اصلاح قیمتی است.
اندیکاتورها در اشباع؛ هشدار هست، اما زمانبندی نامعلوم
اندیکاتورها تقریباً همگی در محدودههای اشباع قرار دارند و این موضوع از منظر تحلیلی قابلانکار نیست. RSI، مکدی و سایر ابزارهای مومنتوم، همگی از هیجان بالا و فشار تقاضای سنگین خبر میدهند. اما نکته کلیدی اینجاست که اشباع اندیکاتوری در بازار فعلی، بهجای اصلاح، بیشتر به کاهش شیب رشد منجر شده است. بازار همچنان بالا میرود، اما با سرعتی متغیر و وقفههای کوتاه.
این دقیقاً همان رفتاری است که در بازارهایی با فشار تورمی شدید و نبود ابزار مداخله مؤثر مشاهده میشود. هشدارها معتبرند، اما زمانبندی آنها نامشخص است و نمیتوان صرفاً بر اساس اشباع، انتظار ریزش فوری داشت.
اصلاح قیمتی یا اصلاح زمانی؛ انتخابی که بازار عملاً انجام داده است
با کنار هم قرار دادن دیتاهای جدید، میتوان با اطمینان بیشتری گفت که بازار دلار، دستکم در مقطع فعلی، مسیر اصلاح زمانی را بهجای اصلاح قیمتی انتخاب کرده است. فاصله قابلتوجه قیمت از میانگینهای هفتگی و ماهانه، بهطور کلاسیک باید منجر به یک بازگشت قیمتی شود، اما رفتار بازار در هفتههای اخیر نشان داده که تمایلی به پسدادن قیمت ندارد. هر مکث، بیشتر بهصورت کندشدن شیب صعود و نوسانهای محدود ظاهر شده تا افت واقعی. این نوع اصلاح، اگرچه در ظاهر آرام و بیخطر به نظر میرسد، اما از منظر رفتاری نشانه فشار تقاضای بسیار بالاست؛ فشاری که اجازه تخلیه طبیعی هیجان از مسیر افت قیمت را نمیدهد.
دلیل این انتخاب را باید در ترکیب عوامل بنیادی و انتظاراتی جستوجو کرد. زمانی که بازارساز عملاً ابزار ارزپاشی مؤثر را در اختیار ندارد و همزمان نرخهای رسمی نیز در حال نزدیکشدن به واقعیت بازار هستند، انگیزهای برای فروش گسترده شکل نمیگیرد. در چنین فضایی، اصلاح قیمتی نیازمند شوکی بسیار بزرگتر از گذشته است؛ شوکی که فعلاً دادهای از وقوع آن دیده نمیشود.
نقش سیاستگذار؛ محدودیت ابزارها و کاهش اثرگذاری اخبار
اظهارات اخیر درباره مصرفشدن بخش عمده منابع ارزی دولت در ماههای ابتدایی سال و اتکا به صندوق توسعه ملی برای ادامه تأمین نیازها، وزن تحلیلی بسیار بالایی دارد. این داده بهوضوح نشان میدهد که سیاستگذار در موقعیتی نیست که بتواند با مداخلههای سنگین و مستمر، روند بازار را معکوس کند. حتی اگر در مقاطعی خبرهایی از جنس تکنرخیشدن ارز یا تغییر رویکردهای سیاستی منتشر شود، اثر این اخبار بهاحتمال زیاد کوتاهمدت و روانی خواهد بود.
بازار دلار در این مرحله، بیش از آنکه به وعدهها واکنش نشان دهد، به محدودیتهای واقعی پاسخ میدهد. تجربه سالهای گذشته نیز نشان داده که بدون پشتوانه ارزی پایدار و ابزار اجرایی قوی، هیچ سیاستی قادر به تغییر مسیر بلندمدت دلار نبوده است. بنابراین، اثرگذاری سیاستگذار در بهترین حالت به ایجاد وقفههای کوتاه یا نوسانهای مقطعی محدود خواهد شد.
سطوح کلیدی بازار؛ حمایتها کجا معنا پیدا میکنند؟
در صورت بروز اصلاح یا نوسان رو به پایین، نخستین محدودهای که میتواند نقش حمایت رفتاری را ایفا کند، ناحیه ۱۳۸ تا ۱۴۰ هزار تومان است؛ محدودهای که اکنون بهعنوان اولین کف کوتاهمدت پس از جهش اخیر شناخته میشود. از دست رفتن این ناحیه میتواند بازار را وارد فاز نوسانی عمیقتری کند، اما همچنان بهمعنای تغییر روند نخواهد بود.
در سناریوی اصلاح گستردهتر، محدوده ۱۳۴ هزار تومان اهمیت ویژهای دارد. این سطح، آخرین کف داخلی معتبر و نقطه آغاز پامپ اخیر بوده و واکنش بازار در آن میتواند جهت حرکت بعدی را مشخص کند. تا زمانی که قیمت بالای این سطح باقی بماند، هرگونه افت را باید در چارچوب اصلاح در دل روند صعودی تفسیر کرد، نه آغاز یک فاز نزولی پایدار.
واگرایی و اشباع؛ هشدارهایی که باید جدی گرفته شوند
هرچند بازار فعلاً به اصلاح قیمتی تن نمیدهد، اما انباشت نشانههای اشباع و واگرایی را نمیتوان نادیده گرفت. اندیکاتورها در سطوحی قرار دارند که از منظر آماری، ریسک معاملات تعقیبی را بهشدت افزایش میدهد. در چنین فضایی، بازار مستعد نوسانهای ناگهانی و حرکات رفتوبرگشتی تند است؛ حرکاتی که میتواند معاملهگران هیجانی را درگیر تصمیمهای اشتباه کند.
این واگراییها الزاماً به معنای سقوط قریبالوقوع نیستند، اما پیام روشنی دارند: ادامه صعود با همین شیب، هزینهبر و پرریسک شده است. بازار برای ادامه مسیر، یا باید وارد فاز فرسایشی طولانیتری شود یا بخشی از مسیر طیشده را اصلاح کند تا تعادل از دسترفته بازسازی شود.
چشمانداز کوتاهمدت؛ دلار بالاست، اما آرامتر
در افق کوتاهمدت، محتملترین سناریو ادامه نوسان دلار در سطوح بالای فعلی با شیب ملایمتر است. رشدهای شارپ و پیوسته جای خود را به حرکتهای مقطعی و مکثهای کوتاه خواهد داد؛ مکثهایی که به میانگینها فرصت نزدیکشدن میدهد و بخشی از هیجان بازار را تخلیه میکند. در این سناریو، هر خبر سیاسی یا اقتصادی میتواند نقش کاتالیزور نوسان را بازی کند، اما بعید است بهتنهایی قادر به تغییر روند باشد.
اگرچه رسیدن به سطوح بالاتر از ۱۴۲ هزار تومان در صورت تداوم فشار تقاضا دور از ذهن نیست، اما مسیر صعود نسبت به گذشته پرچالشتر و پرنوسانتر خواهد بود. بازار وارد مرحلهای شده که در آن، هر واحد رشد، به انرژی بیشتری نیاز دارد.
جمعبندی نهایی؛ صعود پابرجاست، اما آسان نیست
در جمعبندی میتوان گفت دلار همچنان در یک روند صعودی معتبر قرار دارد و نیروهای بنیادی از این روند حمایت میکنند. محدودیت منابع ارزی، پذیرش نرخهای بالاتر در سطوح رسمی، انتظارات تورمی شدید و تقاضای فصلی، همگی عواملی هستند که اجازه اصلاح عمیق و سریع را نمیدهند. با این حال، نشانههای اشباع، فاصله زیاد از میانگینها و افزایش حساسیت بازار به اخبار، نشان میدهد که ادامه مسیر با هزینه بیشتری همراه خواهد بود.
دلار صعودی است، اما این صعود دیگر ساده و کمریسک نیست. بازار در حال آزمون تعادل جدیدی است که احتمالاً از مسیر اصلاح زمانی و نوسانهای فرسایشی شکل خواهد گرفت. در چنین شرایطی، مدیریت ریسک، پرهیز از تعقیب هیجانی قیمت و توجه همزمان به متغیرهای بنیادی و رفتاری، بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا میکند.