غزه، ثروتمندترین بندر مدیترانه، چگونه زیر فشار لشکر کمبوجیه به خاک ایران پیوست

در هفتم دی سال ۵۲۵ پیش از میلاد، بادهای گرم صحرای سینا، گرد و غبار را بر چهره سربازان پارسی می‌پاشید. کمبوجیه دوم، شاه جوان و جاه‌طلب هخامنشی، که تاج پدرش کوروش کبیر را بر سر داشت، با لشکری عظیم ، غزه را فتح کرد و پیشت دروازه های سرزمین مصر رسید.

غزه، ثروتمندترین بندر مدیترانه، چگونه زیر فشار لشکر کمبوجیه به خاک ایران پیوست

 ارتش او، ترکیبی از سواران ماد و پارتی، پیاده‌نظام پارسی با زره‌های براق، و مزدوران یونانی، به سوی جنوب پیش می‌رفت. هدف نهایی، فتح مصر بود – آخرین قدرت بزرگ خاور نزدیک که هنوز زیر یوغ هخامنشیان نیفتاده بود. اما پیش از رسیدن به دلتای نیل، شهری مستحکم و ثروتمند سر راهشان قرار داشت: غزه، که یونانیان آن را «کادیتس» می‌نامیدند و ثروتش را با ساردیس، پایتخت لیدیه، برابر می‌دانستند.

غزه در آن دوران، نه تنها یک مرکز تجاری پررونق بود، بلکه آخرین دژ دفاعی مصر در مرز شمالی به شمار می‌رفت. این شهر، با موقعیت استراتژیک‌اش کنار دریای مدیترانه و در انتهای مسیر کاروان‌رو از عرب تا شام، کلید ورود به مصر بود. فرعون پسامتیک سوم، فرزند آماسیس، امیدوار بود که دیوارهای بلند غزه و نیروهای مصری-یونانی‌اش بتوانند جلوی پیشروی پارسیان را بگیرند. اما کمبوجیه، با هوشی که از پدر به ارث برده بود، پیش از حرکت اصلی، دیپلماسی را به کار بست.

 

Achaemenid Empire | Monarchies Wiki | Fandom

او با قبایل عرب بیابان‌نشین، که کنترل مسیرهای بین غزه و پلوزیوم (دروازه شرقی دلتای نیل) را در دست داشتند، پیمان بست. عرب‌ها، دشمن دیرینه مصریان، نه تنها اجازه عبور دادند، بلکه با هزاران شتر پر از آب، لشکر تشنه پارسی را در عبور از صحرای بی‌آب‌وعلف سینا یاری رساندند. این اتحاد، یکی از هوشمندانه‌ترین حرکت‌های کمبوجیه بود. بدون آب کافی، هیچ لشکری نمی‌توانست از این بیابان مرگبار بگذرد.

وقتی ارتش پارسی به دروازه‌های غزه رسید، شهر مقاومت کرد. طبق روایت پلیبیوس، مورخ یونانی، غزه تنها شهری بود که در مسیر ورود به مصر تسلیم نشد و محاصره‌ای طولانی را تحمل کرد. هرودوت، پدر تاریخ‌نگاری، نیز به طور غیرمستقیم به این مقاومت اشاره دارد. غزه، با تاریخ طولانی‌اش از دوران فیلسطینیان (فیلیستین‌ها) تا کنترل مصریان، همیشه به عنوان یک دژ نفوذناپذیر شناخته می‌شد. دیوارهای آن، ساخته‌شده از خشت و سنگ، بلند و ضخیم بودند، و نیروهای مدافع – شامل سربازان مصری، مزدوران یونانی و محلی‌ها – با تمام قوا دفاع می‌کردند.

پارسیان، با تجربه فتوحات کوروش در بابل و لیدیه، محاصره را آغاز کردند. ماشین‌های جنگی چوبی، برج‌های متحرک و کمانداران ماهر را به کار گرفتند. راه‌های تأمین غذا و آب شهر را بستند، و روزبه‌روز فشار را افزایش دادند. تصور کنید صحنه را: سربازان پارسی با سپرهای بزرگ و نیزه‌های بلند، زیر آفتاب سوزان صحرا، به دیوارها نزدیک می‌شوند. تیرها مانند باران از بالای دیوارها می‌بارید، و فریادهای جنگجویان فیلسطینی-مصری با غرش سواران پارسی آمیخته می‌شد. هفته‌ها گذشت، شاید ماه‌ها. گرسنگی و بیماری در شهر گسترش یافت، اما مدافعان تسلیم نشدند.

سرانجام، پس از نبردی سخت و خونین، دیوارها فرو ریخت. پارسیان به داخل هجوم بردند. شهر غزه سقوط کرد. این فتح، نه تنها یک پیروزی نظامی بود، بلکه نقطه عطفی استراتژیک. غزه به پایگاه اصلی لشکر پارسی تبدیل شد – جایی برای سازماندهی نیروها، ذخیره تدارکات و آماده‌سازی حمله نهایی به پلوزیوم.

 

The Battle of Pelusium - World History Encyclopedia
 
روایت‌های باستانی، مانند نوشته‌های هرودوت (کتاب سوم تاریخ‌ها) و پلیبیوس، این محاصره را به عنوان تنها مقاومت جدی پیش از ورود به خاک اصلی مصر توصیف می‌کنند. هرودوت، که حدود یک قرن پس از این رویداد می‌نوشت، کمبوجیه را گاهی به عنوان یک شاه دیوانه تصویر می‌کند، اما در مورد فتح مصر، جزئیات نظامی را با دقت نقل می‌کند. او می‌گوید که کمبوجیه با کمک فانِس (Phanes)، یک مزدور یونانی که از مصریان فرار کرده بود، استراتژی‌های دفاعی مصر را می‌دانست. پلیبیوس نیز تأکید می‌کند که علی‌رغم همه پیش‌بینی‌ها و اتحاد با عرب‌ها، غزه طولانی‌ترین مقاومت را نشان داد.

غزه در دوران باستان، شهری چندفرهنگی بود. از زمان فیلسطینیان در قرن ۱۲ پیش از میلاد، که یکی از پنج شهر اصلی‌شان (پنتاپولیس) بود، تا کنترل مصریان در دودمان بیست و ششم. این شهر، مرکز تجارت ادویه، عاج، طلا از آفریقا و کالاهای مدیترانه‌ای بود. بندر آن، اگرچه کوچک، نقش کلیدی در مسیر دریایی داشت. تحت کنترل مصریان، غزه به عنوان «دروازه مصر» شناخته می‌شد – جایی که کاروان‌ها از شام و عرب وارد می‌شدند و مالیات‌های سنگین می‌پرداختند.

 

History of Gaza - Wikipedia

کمبوجیه می‌دانست که بدون فتح غزه، حمله به مصر ناممکن است. پس از سقوط شهر، روحیه مصریان شکست. پسامتیک سوم، که تنها شش ماه بر تخت بود، نیروهایش را در پلوزیوم جمع کرد، اما شکست آنجا و سپس سقوط ممفیس، پایان دودمان فراعنه مستقل را رقم زد. کمبوجیه خود را فرعون خواند و مصر را به ساتراپی هخامنشی تبدیل کرد.

اما چرا غزه اینقدر مهم بود؟ در نقشه امپراتوری هخامنشی، غزه نقطه اتصال آسیا و آفریقا بود. مسیر «راه دریاها» (Via Maris) از اینجا می‌گذشت – شاهراه تجاری که مصر را به بین‌النهرین وصل می‌کرد.

 

Achaemenid Maps – HoPful Media
 
فتح غزه توسط کمبوجیه، نشان‌دهنده قدرت دیپلماتیک و نظامی هخامنشیان بود. او نه تنها با زور شمشیر، بلکه با اتحادهای هوشمندانه پیروز شد. عرب‌ها آب دادند، مزدوران یونانی اطلاعات، و ارتش پارسی نظم و انضباط.

در کتیبه‌های مصری، مانند نوشته‌های اودجاهوررسنت (Udjaḥorresnet)، پزشک و مقام مصری که به کمبوجیه خدمت کرد، تصویری متفاوت از شاه پارسی دیده می‌شود: نه دیوانه، بلکه حاکمی که به سنت‌های مصری احترام گذاشت. این منبع معاصر، برخلاف هرودوت که از شنیده‌های مصری-یونانی تأثیر گرفته بود، کمبوجیه را به عنوان یک فرعون مشروع نشان می‌دهد.

 

Papyrus in Ancient Egypt - The Metropolitan Museum of Art
 
غزه پس از فتح، بخشی از ساتراپی «فراسوی رود» (عبری: עבר הנהר) شد و رونق تجاری‌اش ادامه یافت. اما این شهر، که هزاران سال تاریخ را دیده بود – از فیلسطینیان و داستان سامسون در کتاب مقدس، تا اسکندر مقدونی که قرن‌ها بعد آن را محاصره کرد – در سال ۵۲۵، سرنوشت دو تمدن بزرگ را تغییر داد.

فتح غزه، مقدمه‌ای بر پایان استقلال مصر بود. کمبوجیه با این پیروزی، امپراتوری هخامنشی را به بزرگ‌ترین قدرت جهان باستان تبدیل کرد. از هند تا یونان، از اتیوپی تا دریای سیاه – اما همه چیز از دروازه غزه آغاز شد.

این رویداد، نه تنها یک فصل نظامی، بلکه نمادی از برخورد تمدن‌هاست: پارسیان مهاجم، مصریان باستانی، عرب‌های بیابانی، و یونانیان مزدور. غزه، شهری که همیشه در تقاطع تاریخ ایستاده، بار دیگر نقش خود را ایفا کرد این بار، به عنوان پلی که امپراتوری پارسی را به نیل رساند.

 

ارسال نظر

خبر‌فوری: بازیگر زن نمایش «شیرشاه» با چاقو کشته شد!