گروگان‌گیری هیئت‌های نفتی در وین؛ شش روز پرتنش در قلب اروپا

سپیده‌دم روز ۲۱ دسامبر ۱۹۷۵ (۳۰ آذر ۱۳۵۴)، وین با هوایی مه‌آلود و دمایی نزدیک به صفر، پایتختی آرام اما در آستانه بحرانی بی‌سابقه بود. در ساختمان مدرن و شیشه‌ای واقع در خیابان «هیرنگاسه»، همه چیز برای برگزاری یک نشست سرنوشت‌ساز آماده می‌شد. جلسه وزیران نفت اوپک قرار بود درباره سهمیه‌بندی تولید، قیمت جهانی نفت و سیاست‌های جدید سازمان تصمیم‌گیری کند. در میان مهمانان بلندپایه، «جمشید آموزگار» وزیر کشور ایران و یکی از چهره‌های بانفوذ دولت پهلوی، و «شیخ احمد زکی یمانی» وزیر نفت عربستان سعودی، از برجسته‌ترین و اثرگذارترین شخصیت‌های سیاسی منطقه بودند.

گروگان‌گیری هیئت‌های نفتی در وین؛ شش روز پرتنش در قلب اروپا

اما ساعتی بعد، آرامش صبحگاهی جای خود را به صدای رگبار گلوله و فریادهای مضطرب داد. شش مرد و زن مسلح با لباس‌های تیره، به سرعت از در اصلی ساختمان وارد شدند. هدایت این عملیات را مردی بر عهده داشت که نامش در سال‌های بعد به کابوس امنیتی دولت‌های متعدد تبدیل شد: ایلیچ رامیرز سانچز، معروف به «کارلوس» یا «شغال». او یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های گروه‌های تروریستی بین‌المللی دهه ۷۰ میلادی بود و پیش‌تر با سازمان‌های چپ‌گرای فلسطینی مانند جبهه مردمی برای آزادی فلسطین (PFLP) همکاری داشت.

2(52)

صدای انفجار نخستین نارنجک دستی در لابی ساختمان طنین انداخت. شیشه‌ها خرد شدند و کارمندان در شوک و ترس به اطراف گریختند. کارلوس با صدایی آرام اما پر از قدرت فریاد زد: «همه بمانند سر جای خود! کسی حرکت نکند!» در عرض چند دقیقه، ساختمان نشست وزرای اوپک تحت کنترل کامل گروه مهاجم قرار گرفت. نیروهای امنیتی محلی که بیرون از ساختمان مستقر بودند، با شنیدن شلیک‌ها حلقه محاصره را بستند، اما دستور داشتند وارد درگیری مستقیم نشوند تا جان ده‌ها دیپلمات در خطر نیفتد.

3(44)

گروگان‌ها در محاصره

در سالن اصلی، بیش از شصت نفر از مقامات نفتی و دیپلمات‌ها در شرایطی قرار گرفته بودند که سکوت و اضطراب سنگینی فضا را می‌آلود. سه نفر، شامل یک مأمور پلیس اتریشی، یک خدمتکار و یک مأمور امنیتی، در ابتدای حمله کشته شدند. گروه مسلح به سرعت هویت گروگان‌ها را بررسی کرد و افراد کلیدی را جدا کرد. از جمله جمشید آموزگار، احمد زکی یمانی، وزیر نفت ونزوئلا، و چند تن از وزرای نفت کشورهای خلیج فارس و آفریقایی.

4(35)

کارلوس بی‌درنگ خود را به عنوان «نماینده جنبش انقلابی بین‌المللی» معرفی کرد و گفت هدف گروهش از این اقدام، جلب توجه به «مسئله فلسطین» و اعتراض به نفوذ آمریکا و غرب در تصمیمات نفتی است. او فهرستی از مطالبات خود را اعلام کرد که شامل خواندن بیانیه‌ای در رسانه‌های بین‌المللی و انتشار آن از سوی دولت اتریش بود. علاوه بر آن، از مقامات خواست چند زندانی سیاسی در کشورهای خاورمیانه آزاد شوند و هواپیمایی برای خروج از اتریش در اختیار گروه قرار گیرد.

1(54)

به گفته شاهدان، کارلوس در برابر گروگان‌ها با اعتماد به‌نفسی خونسرد ظاهر می‌شد، اما هم‌زمان لحظاتی از خشونت بی‌محابا نیز نشان می‌داد. یکی از گروگان‌های فرانسوی بعدتر به یاد آورد:

«او در چند ثانیه از شوخی و لبخند به خشم و تهدید می‌رسید. ما هیچ نمی‌دانستیم لحظه بعد چه رخ می‌دهد.»

در این میان، رفتار آموزگار و یمانی، که تجربه بالایی در مذاکرات بحران داشتند، تأثیر خاصی بر روحیه دیگر گروگان‌ها گذاشت. آموزگار با آرامش خاصی دستور داد کسی حرکت نکند و گفت: «اگر آرام بمانیم، حتی تروریست‌ها هم تردید می‌کنند از خشونت استفاده کنند.»

خانه محاصره‌شده و دیپلماسی در سایه

پلیس اتریش و سرویس‌های اطلاعاتی کشور، در کنار نمایندگان تعدادی از دولت‌ها — از جمله فرانسه، ایران و عربستان — به سرعت دست به کار شدند. وین در آن روزها به یکی از حساس‌ترین مراکز خبری دنیا تبدیل شد. خبرنگاران از سراسر جهان به اطراف ساختمان اوپک هجوم آوردند. تصاویر زنده از ورود خودروهای پلیس ضدترور، دیپلمات‌هایی با چهره‌های نگران، و خبرنگارانی که در هوای سرد اروپا گزارش می‌دادند، روی آنتن شبکه‌های جهانی می‌رفت.

دولت اتریش خط مستقیم ارتباطی با کارلوس برقرار کرد. مذاکرات اولیه نشان داد که تروریست‌ها حرفه‌ای و دارای طرحی دقیق هستند. در ساعات نخست، مذاکرات به بن‌بست رسید؛ زیرا کارلوس تهدید کرد اگر خواسته‌هایش نپذیرفته شود، گروگان‌ها را یکی‌یکی خواهد کشت. دولت اتریش مجبور شد موقتاً با درخواست او برای تشکیل کنفرانس مطبوعاتی موافقت کند. ساعاتی بعد، خبرنگاران اجازه یافتند از پشت خطوط پلیس، صدای بیانیه‌ای را بشنوند که از سوی کارلوس قرائت می‌شد. او در سخنانی که بازتاب جهانی داشت، کشورهای نفت‌خیز عربی را به «خیانت به آرمان فلسطین» متهم کرد و خواهان مبارزه با «امپریالیسم نفتی» شد.

هم‌زمان، تماس‌های محرمانه‌ای میان سفارت ایران، سفارت عربستان و مقامات اتریشی برقرار بود. آموزگار، از طریق یادداشت‌های کوتاه و واسطه‌های پلیسی، پیام‌هایی برای دولت ایران و دربار پهلوی ارسال می‌کرد. شاه شخصاً در جریان جزئیات قرار گرفت و دستور داد که بدون آسیب به گروگان‌ها، همکاری کامل با اتریش انجام شود. عربستان نیز از طریق سفارت خود، در تماس دائم با دولت اتریش بود.

روزهای طولانی گروگان‌گیری

چهار روز نخست، با اضطراب و سکوت سپری شد. در طول شب‌ها، صدای زمزمه و همهمه‌ی گروگان‌ها گاه با صدای فریاد تروریست‌ها قطع می‌شد. آب و غذا محدود بود، اما اجازه داده شد دارو و پتو برای گروگان‌ها رسانده شود. آموزگار و یمانی تلاش می‌کردند با گفت‌وگوهای آرام، ترس و خستگی را کاهش دهند. یکی از گروگان‌ها بعدها گفت:

«آموزگار به ما گفت: اعصاب خود را نگه دارید. وقتی خونسرد باشید، حتی دشمن نمی‌داند چه در ذهن شماست. »

با وجود شرایط دشوار، دیپلماسی در سکوت پیش رفت. گزارش‌ها حاکی از آن بود که کشورهای عربی، به ویژه الجزایر و لیبی، نقش میانجی را پذیرفتند. الجزایر که روابط نزدیکی با برخی گروه‌های فلسطینی داشت، پیشنهاد کرد برای حل بحران به‌طور مستقیم با کارلوس گفت‌وگو کند. این کشور بعدها در روند خروج گروگان‌ها نقشی کلیدی بازی کرد.

در روز پنجم، اتریشی‌ها موافقت کردند طبق توافق موقت، تروریست‌ها همراه با گروگان‌های منتخب، خاک اتریش را با یک فروند هواپیمای «دایملر فالکون» ترک کنند. فهرست گروگان‌های منتخب شامل آموزگار، یمانی، وزیر نفت ونزوئلا و چند مقام دیگر بود. هدف کارلوس، رساندن این گروه به مقصدی امن برای مذاکره با دولت‌هایی بود که ظاهراً از خواسته‌هایش حمایت می‌کردند یا با او مراوده سیاسی داشتند.

پرواز مرگ و سرنوشت گروگان‌ها

هواپیمای حامل گروگان‌ها از وین به سوی الجزیره پرواز کرد. در طول پرواز، گروگان‌ها در صندلی‌های عقب و تروریست‌ها در جلو مستقر بودند. یکی از مأموران امنیتی که به عنوان خلبان دوم در هواپیما حضور داشت، بعدها گفت:

«کارلوس در طول پرواز چندین بار با بی‌سیم صحبت کرد. ما نمی‌دانستیم او با چه کسی در تماس است، اما رفتار او نشان می‌داد دستوراتی از جایی دیگر می‌گیرد.»

در الجزیره، دولت وقت الجزایر به ریاست «هواری بومدین» با دقت و بی‌سروصدا بحران را مدیریت کرد. پس از مذاکرات فشرده، کارلوس پذیرفت شماری از گروگان‌ها آزاد شوند. گزارش‌ها نشان داد که الجزایری‌ها از طریق واسطه‌های دیپلماتیک، راه خروج امن برای کارلوس و گروهش را تضمین کردند، مشروط بر اینکه هیچ گروگانی آسیب نبیند. در نهایت، شش روز پس از آغاز حادثه، همه گروگان‌ها آزاد شدند.

50(13)

کارلوس و دو همراه اصلی‌اش نیز مدتی در الجزایر پناه گرفتند، اما بعدها با فشارهای بین‌المللی از آن کشور اخراج شدند. وی سپس به لیبی و سوریه رفت و سال‌ها تحت حمایت برخی دولت‌ها زندگی مخفی داشت تا آنکه در دهه ۹۰ میلادی توسط نیروهای امنیتی فرانسه دستگیر و به حبس ابد محکوم شد.

بازتاب جهانی و پیامدهای سیاسی

حادثه گروگان‌گیری وزرای اوپک، در تاریخ معاصر خاورمیانه و اروپا به عنوان یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های تروریستی قرن بیستم شناخته می‌شود. این واقعه نه تنها تهدیدی برای امنیت نفت جهانی بود، بلکه مفهوم جدیدی از تروریسم بین‌المللی را نمایان کرد؛ تروریسمی که با ترکیب ایدئولوژی، سیاست و تبلیغات رسانه‌ای، سعی در شکل‌دهی افکار عمومی داشت.

در همان روزهای پس از آزادی گروگان‌ها، رسانه‌های جهان تیتر زدند:

«شش روز وحشت در وین»،

«کارلوس؛ چهره جدید تروریسم جهانی»،

و «اوپک هدف تازه سیاست بین‌المللی خشونت».

در ایران، روزنامه اطلاعات و کیهان گزارش‌هایی مفصل از نقش آموزگار منتشر کردند و از خونسردی و دیپلماسی او تمجید نمودند. شاه نیز در پیامی محرمانه از سفیر اتریش قدردانی کرد. در مقابل، در بسیاری از کشورهای غربی، حادثه به‌عنوان هشداری جدی درباره احتمال حملات مشابه علیه نهادهای بین‌المللی تفسیر شد.

از سوی دیگر، حادثه وین پیامدهای ژئوپلیتیکی آشکاری داشت. کشورهای عضو اوپک دریافتند که امنیت جلسات‌شان تنها مسئولیت دولت میزبان نیست بلکه بخشی از مسئولیت جمعی کشورهاست. پس از این حادثه، پروتکل‌های جدیدی برای برگزاری نشست‌های اوپک تدوین شد — از جمله افزایش نیروهای امنیتی، ممنوعیت ورود افراد بدون دعوت رسمی، نصب سیستم‌های حفاظتی مدرن و ایجاد تیم‌های واکنش سریع در کشورهای میزبان.

واقعه گروگان‌گیری وین را می‌توان نمادی از دوران پرتنش دهه ۱۹۷۰ دانست؛ دهه‌ای که در آن نفت، ایدئولوژی و تروریسم در هم تنیده شدند. در آن زمان، جهان شاهد افزایش قدرت سیاسی کشورهای نفت‌خیز و همزمان اوج‌گیری جنبش‌های انقلابی و ضدغربی بود. این حادثه نشان داد که ثروت نفت، همان‌قدر که منبع قدرت است، می‌تواند به نقطه آسیب‌پذیری بدل شود.

پس از آن، دولت‌ها به‌ویژه در خاورمیانه، تدابیر شدیدتری برای حفاظت از وزرا و تأسیسات نفتی خود اعمال کردند. علاوه بر آن، تجربه آموزگار و یمانی به عنوان گروگان، بعدها در آموزش‌های امنیتی و دیپلماتیک مورد مطالعه قرار گرفت. آموزگار چندی بعد در گفت‌وگویی گفت:

«در آن شش روز، آموختم که سیاست، حتی وقتی اسلحه‌ای بالای سرت است، هنوز میدان مذاکره است. خشم تروریست را تنها با صبر و عقل می‌توان فرو نشاند.»

تأثیر بر روابط ایران، عربستان و اوپک

حادثه گروگان‌گیری وزیران اوپک، روابط ایران و عربستان را که در آن دوران ترکیبی از رقابت و همکاری بود، تحت تأثیر قرار داد. همکاری آموزگار و یمانی برای حفظ جان گروگان‌ها باعث شد دو دولت، با وجود اختلافات سیاسی، از یکدیگر حمایت اطلاع‌رسانی و دیپلماتیک کنند. در همان زمان، بازار جهانی نفت نیز دچار تلاطم شد و قیمت‌ها نوسان یافتند. تحلیلگران اقتصادی نوشتند که اگر گروگان‌ها کشته می‌شدند یا نشست اوپک به فروپاشی می‌رسید، اقتصاد جهانی ممکن بود یکی از بزرگ‌ترین شوک‌های انرژی تاریخ خود را تجربه کند.

اوپک نیز در ماه‌های بعد از حادثه، ضمن بازنگری در دستورالعمل‌های امنیتی، کمیته‌ای ویژه برای هماهنگی امنیتی بین اعضا تشکیل داد. این کمیته بعدها مدل اولیه بسیاری از نهادهای تأمین امنیت انرژی در جهان شد.

روایت‌های پسین

کارلوس، سال‌ها پس از این ماجرا، در مصاحبه‌هایی که در زندان پاریس انجام داد، گفته بود:

«عملیات وین، جسورانه‌ترین اقدام سیاسی قرن بود. ما می‌خواستیم توجه دنیا را به سیاست‌های استعماری جلب کنیم، و موفق شدیم.»

اما تاریخ‌نگاران و تحلیلگران امنیتی برداشت دیگری دارند. آنان این حادثه را نقطه عطفی در گذار تروریسم از اقدام‌های محلی به اشکال بین‌المللی توصیف کرده‌اند؛ شکلی که در آن رسانه‌ها و افکار عمومی به ابزار اصلی فشار تبدیل می‌شوند.

فیلم‌ها، مستندها و کتاب‌های متعددی درباره این حادثه ساخته و نوشته شد. یکی از مهم‌ترین آن‌ها فیلم تلویزیونی «کارلوس» به کارگردانی اولیویه آساناس است که با الهام از این واقعه و دیگر عملیات‌های این شخصیت ساخته شد.

 

 

ارسال نظر

خبر‌فوری: مدیر سردخانه، اجساد را می‌فروخت!