نانجینگ: شبی طولانی‌تر از یلدا، پر از خون و تجاوز

امروز ژاپنی‌ها را مردمانی مودب، آرام، منضبط و پایبند به حقوق دیگران می‌شناسیم، اما تاریخ هرگز فراموش نمی‌کند که در زمستان ۱۹۳۷، در نانجینگ — پایتخت چین — همین سرزمین خورشید، شبی طولانی‌تر از هر یلدایی رقم زد: قتل‌عام ۳۰۰ هزار انسان و تجاوز وحشیانه به ۸۰ هزار زن و دختر — از کودکان ۸ ساله تا مادران باردار — که شرم ابدی بر پیشانی امپراتوریش نشاند. این، روایت جهنمی است که تاریکی‌اش هنوز تاریخ را می‌سوزاند.

نانجینگ: شبی طولانی‌تر از یلدا، پر از خون و تجاوز

زمستان ۱۹۳۷، آسمان شرق چین تیره‌تر از همیشه بود. نانجینگ، پایتخت جمهوری چین، همچون قلعه‌ای محاصره‌شده نفس می‌کشید. 

زمستان ۱۹۳۷، آسمان شرق چین تیره‌تر از همیشه بود. نانجینگ، پایتخت جمهوری چین، همچون قلعه‌ای محاصره‌شده نفس می‌کشید. دیوارهای هزارساله‌اش، که از دوران سلسله مینگ برپا شده بودند، زیر آتش توپخانه ژاپنی‌ها می‌لرزیدند. در کوچه‌های باریک شهر، مادران نوزادان خود را به سینه می‌فشردند و مردان تفنگ‌های قدیمی را بررسی می‌کردند. هوا سرد بود، اما ترس، شهر را به جهنمی یخ‌زده بدل کرده بود. این، داستان قتل‌عام نانجینگ نبود — هنوز آغاز نشده بود. اما بوی خون از کیلومترها دورتر حس می‌شد.

محاصره اژدها: از شانگهای تا دروازه‌های مرگ

داستان از تابستان آغاز شد، هنگامی که ارتش امپراتوری ژاپن — که خود را «امپراتوری خورشید درخشان» می‌نامید — به شانگهای حمله کرد. ژاپنی‌ها با تانک‌های براق و هواپیماهای پیشرفته، ماه‌ها شهر را بمباران کردند. چینی‌ها مقاومت کردند، اما شانگهای سقوط کرد. ژنرال ایوکی فوکودا با لبخندی شیطانی اعلام کرد: «نانجینگ بعدی است.»

عکس تاریخی

در نانجینگ، چیانگ کای‌شک، رهبر چین، آخرین نیروهای نخبه خود را — ۱۵۰ هزار سرباز — مستقر کرد. اما روحیه‌شان شکسته بود. در میان سربازان، جوانی به نام لی وِی، ۲۲ ساله از روستاهای فقیر اطراف نانجینگ، با تفنگ مسلسل هانگچیان قدیمی‌اش به دیوارهای شهر چسبیده بود. «ما می‌میریم، اما شهر را تسلیم نمی‌کنیم»، به رفیقش می‌گفت. مادرش در خانه‌ای گلی بیرون شهر دعا می‌کرد: «خدای بزرگ، خورشید را حفظ کن.»

۳۰ نوامبر، ژاپنی‌ها به دروازه‌های شهر رسیدند. توپ‌ها غرش کردند و دیوارها ترک برداشتند. چیانگ کای‌شک با چشمانی سرخ، پایتخت را به چونگ‌کینگ منتقل کرد و دستور عقب‌نشینی داد. سربازان چینی، وحشت‌زده، یونیفرم‌های خود را درآوردند و به لباس معمولی تغییر دادند تا شبیه غیرنظامیان شوند. اما ژاپنی‌ها تفاوتی قائل نبودند. ۱۳ دسامبر، دروازه‌های نانجینگ گشوده شد. ژاپنی‌ها وارد شدند — نه به عنوان فاتحان، بلکه همچون شیاطین.

لی وِی با گروه کوچکی از سربازان تا آخرین لحظه مقاومت کرد. گلوله‌ای به پایش اصابت کرد و افتاد. هنگامی که ژاپنی‌ها رسیدند، رفیقش را با بیست خنجر کشتند. لی زخمی به کوچه‌ای پناه برد و زمزمه کرد: «اینان انسان نیستند.» شهر اکنون اردوگاهی باز برای وحشت بود.

شش هفته جهنم: شمشیرها، آتش و فریادهای خاموش — کابوس تجاوزهای سازمان‌یافته

قتل‌عام رسمی از ۱۳ دسامبر آغاز شد و تا فوریه ۱۹۳۸ ادامه یافت، اما اوج آن در شش هفته اول بود — حدود ۴۰ هزار کشته در هفته نخست. ژاپنی‌ها که پس از ماه‌ها جنگ در شانگهای خسته و گرسنه بودند، همچون گرگ‌های وحشی حمله‌ور شدند. دستور ژنرال‌های ارشد مانند پرنس آساکا یاسوهیکو این بود: «شهر را پاکسازی کنید. سرباز و غیرنظامی تفاوتی ندارد.» اما وحشت واقعی فراتر از کشتار بود: موجی سیستماتیک از تجاوز جنسی که نانجینگ را به نماد شرم ابدی تبدیل کرد.

عکس تاریخی

تجاوز، سلاحی پنهان و سازمان‌یافته. تخمین‌ها وحشتناک است: بین ۲۰ تا ۸۰ هزار زن و دختر قربانی شدند (گزارش کمیته ایمنی نانجینگ: ۲۰ هزار، موزه نانجینگ: ۸۰ هزار). همه سنین: از دختران ۸ ساله تا زنان ۷۰-۸۰ ساله، حتی مادران باردار و راهبه‌های مسیحی. ژاپنی‌ها آن را «راحتی سربازان» می‌نامیدند — افسرانی مانند ژنرال ناگاتا وسوکه در خاطراتش نوشت: «زنان جایزه جنگ‌اند.» به صورت گروهی عمل می‌کردند: ابتدا چند سرباز، سپس افسران، گاهی ۱۰ تا ۲۰ مرد پشت سر هم. یک شاهد نوشت: «به یک زن ۲۲۹ بار تجاوز شد.»

مینی، قربانی خاموش. مینی، دختری واقعی ۱۶ ساله از محله‌ای متوسط، پدرش معلم بود. شب ۱۴ دسامبر، سربازان ژاپنی در را کوبیدند. پدرش را بیرون کشیدند و با بیست تفنگچه کشتند — گلوله‌ها تمام شده بود، پس با خنجر کار را تمام کردند. مینی را با خواهر ۱۰ ساله‌اش به اتاق بردند. «لباس‌هایتان را درآورید»، با خنده گفتند. مینی التماس کرد: «من باکره‌ام، خواهرم را رها کنید.» ژاپنی‌ها ابتدا خواهرش را بردند — جیغ‌هایش تا صبح ادامه یافت. سپس نوبت مینی شد. سه سرباز، یکی پس از دیگری. بعد گروه‌های بعدی آمدند. مینی تظاهر به خودکشی کرد، قرص خواب خورد و افتاد. صبح، نیمه‌جان از پنجره پرید. جسد خواهرش را در کوچه یافت، با شکمی پاره‌شده.

عکس تاریخی

شهادت‌های زنده. ژانگ سوئه‌لینگ، بازمانده ۹۲ ساله، بعدها گفت: «یک سرباز ژاپنی مرا با مادرم گرفت. مادرم باردار بود. ابتدا مرا، سپس او را. با بیست، شکمش را پاره کردند و جنین را بیرون کشیدند. خندیدند و گفتند: 'یک چینی کمتر.'» دکتر رابرت ویلسون، جراح آمریکایی، نوشت: «بیمارستانی پر از زنان: یکی شکمش را با سرنیزه سوراخ کرده بودند، یکی بیضه‌های همسرش را پیش چشمانش بریده و سپس او را.» مین بیرد، مبلغ آمریکایی، گزارش داد: «هر شب هزار مورد تجاوز. زنان را برهنه در خیابان می‌دویدند و سپس می‌کشتند.»

روش‌های وحشیانه. نه تنها تجاوز، بلکه شکنجه جنسی: بطری‌های شکسته در واژن، چوب و سرنیزه برای «تمیز کردن». یک دختر ۷ ساله را با میله آهنی کشتند. راهبه‌های کلیسای کاتولیک نانجینگ — ۳۰ نفر — مورد تجاوز قرار گرفتند؛ یکی را با صلیب شکسته کشتند. حتی مردان نیز قربانی شدند — موارد تجاوز همجنس‌گرایانه توسط شاهدان غربی گزارش شده است.

پیامدهای ابدی. نیمی از قربانیان خودکشی کردند — با سم، پرش از پنجره، حلق‌آویز. بازماندگان مادام‌العمر زخمی ماندند: بیماری‌های جنسی، بارداری‌های ناخواسته (هزاران کودک «نانجینگ» به دنیا آمدند که بعدها طرد شدند). خیابان‌ها پر از جسدهای برهنه زنان بود. رودخانه یانگ‌تسه از جنازه‌های متلاشی‌شده لبریز شده بود.

آتش، شهر را بلعید. ژاپنی‌ها خانه‌ها را سوزاندند — تخمین ۳۰ هزار ساختمان. آمارها وحشتناک است: ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار کشته (چین: ۳۰۰ هزار، ژاپن هنوز انکار می‌کند) و این تجاوزها، زخمی عمیق‌تر از هر گلوله‌ای.

جان رابی، تاجر آلمانی و عضو حزب نازی که کمیته ایمنی بین‌المللی نانجینگ را تشکیل داد، با مین بیرد و دیگران، منطقه ایمنی ساخت — گستره‌ای ۳.۸ کیلومتر مربعی با ۶۰۰۰ پناهنده. اما حتی آنجا امن نبود. ژاپنی‌ها شب‌ها می‌آمدند و زنان را می‌بردند. رابی گزارش داد: «هر شب، فریادها تا صبح ادامه دارد.»

شاهدان خاموش: غربی‌ها در قلب تاریکی

در میان این جهنم، قهرمانانی بودند — خارجی‌هایی که با پرچم‌های صلیب سرخ و صلیب شکسته نازی، سپر شدند. دکتر رابرت ویلسون، جراح آمریکایی، در بیمارستان دانشگاه نانجینگ کار می‌کرد. دست‌هایش تا آرنج خونی بود. «پسری ۱۰ ساله آوردند که بیضه‌هایش را بریده بودند»، نوشت. «زنی را با ۲۲ چاقو زده بودند.»

جورج فیشر، مبلغ کانادایی، عکس گرفت . اولین مدارک بصری. یکی از عکس‌ها: صف جنازه‌ها در رودخانه. مین بیرد، دبیرستان دخترانه جنگی نانجینگ را به کمپ تبدیل کرد. ۱۰ هزار زن و کودک آنجا پناه بردند. یک شب، ژاپنی‌ها دیوار را شکستند و ۳۰ زن را بردند. بیرد با تفنگ آنها را عقب راند.

جان مگی، مبلغ آلمانی، با دوربین ۱۶ میلی‌متری‌اش فیلم گرفت — طولانی‌ترین سند قتل‌عام (۱۳۴ دقیقه). صحنه‌ها: ژاپنی‌ها که مردان را با سرنیزه می‌زنند، کودکان که فریاد می‌کشند. این فیلم‌ها بعدها در دادگاه توکیو پخش شد. رابی با علامت صلیب شکسته نازی با ژاپنی‌ها مذاکره کرد: «امپراتور شما نژاد برتر است، اما این اعمال اعتبار او را خدشه‌دار می‌کند.» ژاپنی‌ها خندیدند.

این شاهدان، ۴۲۹ گزارش نگاشتند — «اسناد منطقه ایمنی نانجینگ» — که امروز پایه انکارناپذیر تاریخ است.

انکار، دادگاه و زخم باز: میراث خونین

بهمن ۱۹۳۸، ژاپنی‌ها رفتند، اما زخم ماند. چین فاش کرد، اما جهان مشغول جنگ جهانی بود. پس از جنگ، دادگاه توکیو (۱۹۴۶-۱۹۴۸) محاکمه کرد: ژنرال هاتسویوئه اینوئه و دیگران به اعدام محکوم شدند. اما امپراتور هیروهیتو مصون ماند. ژاپن رسماً عذرخواهی نکرد.

۵۰ سال بعد، در ۱۹۸۷، کتاب «کتاب تجاوز نانجینگ» توسط ژاپنی‌های چپ‌گرا منتشر شد و جنجال برانگیخت. راست‌گرایان انکار کردند: «فقط ۴ هزار کشته» یا «چینی‌ها اغراق کرده‌اند.» کتاب‌های درسی ژاپن هنوز آن را کم‌رنگ نگه می‌دارند. در ۲۰۱۵، نخست‌وزیر آبِ اعتراضات چین را نادیده گرفت.

در چین، نانجینگ موزه‌ای دارد — با ۱۰ هزار شیء: جمجمه‌های سوراخ‌شده، لباس‌های خونی، عکس‌های سوخته. هر سال ۱۳ دسامبر، مردم گرد می‌آیند. یک بازمانده مانند ژانگ گوانگ‌هوا، ۹۳ ساله، می‌گوید: «فراموش نمی‌کنیم، اما کینه نداریم. فقط عدالت می‌خواهیم.»

امروز، قتل‌عام نماد «جنگ‌های فراموش‌شده» آسیاست. یونسکو در ۲۰۱۵ آن را ثبت کرد. اما در ژاپن، جشنواره‌های انکار ادامه دارد. لی وِی، اگر زنده مانده بود، می‌گفت: «نانجینگ مرد، اما روحش زنده است.»

نانجینگ، شبی طولانی‌تر از یلدا، یادآوری می‌کند: تاریکی همیشه پایان نمی‌یابد، اما فراموشی، بدترین جنایت است.

 

 

ارسال نظر

خبر‌فوری: سفیدِ بی‌تفاوت | جنجال رنگ سال بنتون